P12
P12
( جونگ کوک )
رفتم خونه بهش زنگ زدم خیلی سریع برداشت
مکالمه *
سلم
ا.ت : سلم خوبی ؟ اتفاقی افتاده ؟
ن دلم برات تنگ شد
ا.ت : ب این زودی ؟
اوهوم ت دلت تنگ نشده ؟
ا.ت : معلومه ک تنگ شده
حیح میدونستم
ا.ت : ....
خیلی خوف خدافیظ
ا.ت : خدافییییظ...یه لحظه قطع نکن
جانم ؟
ا.ت : سارانگه :)
سااارانگههه
......
شرایط : ندریم :)
میدونم کم بود...فعلا حوصله ندرم بنویسم اگ نوشتم میزارم...
( جونگ کوک )
رفتم خونه بهش زنگ زدم خیلی سریع برداشت
مکالمه *
سلم
ا.ت : سلم خوبی ؟ اتفاقی افتاده ؟
ن دلم برات تنگ شد
ا.ت : ب این زودی ؟
اوهوم ت دلت تنگ نشده ؟
ا.ت : معلومه ک تنگ شده
حیح میدونستم
ا.ت : ....
خیلی خوف خدافیظ
ا.ت : خدافییییظ...یه لحظه قطع نکن
جانم ؟
ا.ت : سارانگه :)
سااارانگههه
......
شرایط : ندریم :)
میدونم کم بود...فعلا حوصله ندرم بنویسم اگ نوشتم میزارم...
۴.۰k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.