"Paradise in your hug"
"part 7"
اسلاید دوم ا.ت )البته نه صورتش اینجا خود واقعی ای تونین(
کیفمو برداشتم و انداختم پشتم و از پشت میز اومدم بیرون
×هی ا.ت...صبرکن
*از زبان نویسنده
ا.ت حدودا ساعت ۶ عصر میاد خونه و طبق معمول لجبازیاش و بی محلی کردناشو از سر میگیره
*از زبان ا.ت
سرعتمو توی دویدن کم کردم و هدفونو از روی گوشم برداشتم و نفس عمیقی کشیدم
نشستم روی تاب گوشه ی حیاط و بطری آبو تا ته سر کشیدم و نفس عمیقی کشیدم
غروبا برام خیلی غم انگیزه چون یادآور خاطرات خوبی نیست
از روی تاب بلند شدم و رفتم سمت خونه
در خونه رو باز کردم و وارد خونه شدم
٪ا.ت شام حاضره
+باید دوش بگیرم شما بدون من بخورین
از پله ها رفتم بالا و رسیدم جلوی در اتاقم
دستگیره درو کشیدم پایین و وارد اتاق شدم
در حمام توی اتاقمو باز کردم و رفتم داخل و آب رو توی وان باز کردم
*روز بعد ساعت ۶ صبح
*از زبان ا.ت
با صدای آلارم از جا بلند شدم و رفتم دستشویی
کارامو کردم و اومدم بیرون
موهامو شونه کردم و دم اسبی بستمشون
آرایش ملایمی کردم و لباسامو تن کردم
وسایلمو کردم توی کوله پشتیمو و رفتم پایین
از پله ها اومدم پایین
+صبح بخیر
٪صبح بخیر
+آبا کجاست؟!
٪اول صبحی رفت شرکت
از روی میز یه نون تست برداشتم و بهش نوتلا زدم و همینجوری که داشتم میرفتم سمت در شروع کردم به خوردن
٪ ا.ت صبرکن...صبحانه تو کامل بخور
+دیگه نمیخوام...خدافظ
درو بستم و از پله ها پایین دویدم و رفتم سمت پارکینگ
سوار ماشین شدم و ریموت رو زدم تا در پارکینگ باز شه
پامو روی پدال گاز فشار دادم و با تمام سرعت از پارکینگ زدم بیرون
بعد از نیم ساعت رسیدم دانشگاه ولی هایون هنوز نرسیده بود
بیست دقیقه دیگه کلاس شروع میشد و با استاد کیم کلاس داشتیم همون نچسبه
بخونین که امشب یه پارت دیگه هم تو راهه
خوش باشین!
اسلاید دوم ا.ت )البته نه صورتش اینجا خود واقعی ای تونین(
کیفمو برداشتم و انداختم پشتم و از پشت میز اومدم بیرون
×هی ا.ت...صبرکن
*از زبان نویسنده
ا.ت حدودا ساعت ۶ عصر میاد خونه و طبق معمول لجبازیاش و بی محلی کردناشو از سر میگیره
*از زبان ا.ت
سرعتمو توی دویدن کم کردم و هدفونو از روی گوشم برداشتم و نفس عمیقی کشیدم
نشستم روی تاب گوشه ی حیاط و بطری آبو تا ته سر کشیدم و نفس عمیقی کشیدم
غروبا برام خیلی غم انگیزه چون یادآور خاطرات خوبی نیست
از روی تاب بلند شدم و رفتم سمت خونه
در خونه رو باز کردم و وارد خونه شدم
٪ا.ت شام حاضره
+باید دوش بگیرم شما بدون من بخورین
از پله ها رفتم بالا و رسیدم جلوی در اتاقم
دستگیره درو کشیدم پایین و وارد اتاق شدم
در حمام توی اتاقمو باز کردم و رفتم داخل و آب رو توی وان باز کردم
*روز بعد ساعت ۶ صبح
*از زبان ا.ت
با صدای آلارم از جا بلند شدم و رفتم دستشویی
کارامو کردم و اومدم بیرون
موهامو شونه کردم و دم اسبی بستمشون
آرایش ملایمی کردم و لباسامو تن کردم
وسایلمو کردم توی کوله پشتیمو و رفتم پایین
از پله ها اومدم پایین
+صبح بخیر
٪صبح بخیر
+آبا کجاست؟!
٪اول صبحی رفت شرکت
از روی میز یه نون تست برداشتم و بهش نوتلا زدم و همینجوری که داشتم میرفتم سمت در شروع کردم به خوردن
٪ ا.ت صبرکن...صبحانه تو کامل بخور
+دیگه نمیخوام...خدافظ
درو بستم و از پله ها پایین دویدم و رفتم سمت پارکینگ
سوار ماشین شدم و ریموت رو زدم تا در پارکینگ باز شه
پامو روی پدال گاز فشار دادم و با تمام سرعت از پارکینگ زدم بیرون
بعد از نیم ساعت رسیدم دانشگاه ولی هایون هنوز نرسیده بود
بیست دقیقه دیگه کلاس شروع میشد و با استاد کیم کلاس داشتیم همون نچسبه
بخونین که امشب یه پارت دیگه هم تو راهه
خوش باشین!
۵.۸k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.