وانشات :Vampire love پارت ۳
دیگه جزو دنیای مرده ها به حساب میام اما ا\ت من نمیتونم بدون تو ادامه بدم عاشقتم . ا\ت لبخند معنا داری زد و دستش رو روی پوست سرد صورت اون کشید ، تهیونگ چشم هایش رو بست عطر خون شیرین اون رو که بینیش رو قلقلک میداد داخل ریه هاش فرستاد ا\ت سرش رو کج کرد و با صدای اغوا کننده ای گفت + یکم میخوای تهیونگ سریع چشم هاش رو باز کرد و تندتند سرش و تکون داد و گفت : نه نمیخوام . ا\ت ابرویی بالا انداخت و گفت + واقعا بعد خیلی سریع با دکمه های طلایی لباسش مچ دستش رو خراشید ، عطر شیرین خونش باعث شد دندون های نیش تهیونگ بلند بشن و بدنش برای چشیدن اون خون عکس والعمل نشون بده ، ا\ت با ملایمت به تهیونگ که هر لحظه ازش بیشتر فاصله میگرفت نزدیک شد و زمزمه کرد + بیا تهیونگ دستش رو روی بینیش گذاشت و با بغض نالید : نه نمیخوام بهت صدمه بزنم ا\ت لبخندی زد + تو بهم صدمه نمیزنی
تهیونگ فین فین کرد : اما نیش من زهر داره ا\ت تهیونگ رو بین خودش و دیوار قرار داد و گفت + من بهت دستور میدم خون من رو بنوش . تهیونگ نگاه مرددش رو بین اون چشم های آبی چرخوند و بعد از مکث کوتاهی بالاخره غریزش بهش غلبه کرد و مچ دست اون رو گرفت و دندون های تیزش رو توی شاهرگ خراشیده شده اون فرو برد .با فوران خون داغ و جهنده اش بین دندوناش با لذت پلک هاشو روی هم گذاشت با پخش شدن زهر دندون های تهیونگ توی رگ هاش احساسی خلسه مانند تمام وجودش رو فرا گرفت ، با سست شدن
تهیونگ فین فین کرد : اما نیش من زهر داره ا\ت تهیونگ رو بین خودش و دیوار قرار داد و گفت + من بهت دستور میدم خون من رو بنوش . تهیونگ نگاه مرددش رو بین اون چشم های آبی چرخوند و بعد از مکث کوتاهی بالاخره غریزش بهش غلبه کرد و مچ دست اون رو گرفت و دندون های تیزش رو توی شاهرگ خراشیده شده اون فرو برد .با فوران خون داغ و جهنده اش بین دندوناش با لذت پلک هاشو روی هم گذاشت با پخش شدن زهر دندون های تهیونگ توی رگ هاش احساسی خلسه مانند تمام وجودش رو فرا گرفت ، با سست شدن
۶۸.۸k
۲۳ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.