برای محمود رضا ...

برای محمود رضا ...
.
پایان هر روز که می شد، و هنوز گرد و غبار و دود و دم عملیات رو از سر و کول مون نشسته بودیم، حسین (شهید محمود رضا بیضایی) اصرار به دیدن راش ها می کرد. میومد تو اتاق و سر تخت من می نشست و پافشاری می کرد همه ی راش ها و عکس ها رو با دقت تمام ور انداز کنه.
می گفتم: دارم خاطرات م رو می نویسم، الآن مزاحمی.
می خندید و می گفت:
خاطرات تو من م!
ویدئوها رو نشون بده. می گفت: این طوری عیب های کارهام رو هم می تونم بفهمم. تو همه چی دقیق بود. می گفت کارای ما هم یه جور مستندسازیه. تو همین اتاق، رازهای مگوی زیادی بین مون رد و بدل شد.
می گفت: باورم نمی شه من کنار سهیل کریمی دارم کار می کنم… سهیل کریمی!
حالا سهیل کریمی کیه و کجاست، حسین نصرتی کجا؟ حسین هم پروژه مستند من بود و هم پروژه عکس ممد.
حالا همه مون پروژه ی حسینیم.
سوژه خنده حسین.
جیگرم بد جوری می سوزه، بد جوری…»
.
پ ن 1 ؛
مدافع حرم بی بی زینب (س) شهید محمود رضا بیضایی و آقای سهیل کریمی
پ ن 2 ؛
شهید محمود رضا بیضایی در سوریه به نام #حسین_نصرتی شناخته شده بود و این اسمی بود که خودش انتخاب کرده بود

مطلب از صفحه یکی از دوستان شهید

#شهید_مدافع_حرم
#مدافع_حرم
#شهید_محمودرضابیضایی
#شهید_مدافع_حرم_محمودرضابیضایی
#دفاع
#مدافعین_ال_الله
#لبیک_یا_زینب
#کلنا_عباسک_یازینب-سلام‌الله
#شهدا
#محمود_رضا_بیضایی
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_حسین_نصرتی
#مدافع_حرم
#پاسدار
#بسیج
#رزمنده
#بسیجی
#مقاومت