عنوان:دوست قهرمان من!
عنوان:دوست قهرمان من!
𝒑𝒂𝒓𝒕 𝟏𝟓
لباسای مدرسشو پوشید و به سمت در رفت، از مادربزرگش خداحافظی کرد و منتظر جونگ وو بود تا باهم به سمت مدرسه حرکت کنن... تقریبا نیم ساعت گذشته بود و جونگ وو هنوز نیومده بود... داخل صفحه چتش شد و براش نوشت:جونگ وو تو زودتر به مدرسه رفتی؟!
هیچ جوابی ندید... جونگ وو معمولا همیشه گوشیش همراهش بود!
وقتی دید جواب نمیده به سمت خونه ی جونگ وو حرکت کرد... چند تقه به در زد ولی باز نکرد... کمی نگران شد و سعی در شکستن در داشت... میخواست یه ضربه ی دیگه بزنه که یهو در باز شد و با کله زمین خورد!
وقتی برگشت تا ببینه کی اینکارو کرده با جونگ وو مواجه شد!
جونگ وو:تو اینجا چیکار میکنی؟!
هیون وو:تو خوبی؟! فک کردم اتفاقی واست افتاده!
جونگ وو:نه بابا چه اتفاقی دستشویی بودم...!
هیون وو:این همه ساعت؟!
جونگ وو:نه بابا کلا دیر بیدار شدم! تو منتظرم بمون تا لباس عوض کنم!
هیون وو:باشه...!
جونگ وو به سمت اتاقش رفت و لباساش رو پوشید، کیفش رو برداشت و به سمت در حرکت کرد... هیون وو پایین منتظرش بود... دست راستشو دور گردن هیون وو حلقه کرد که باعث شد توجه هیون وو بهش جمع بشه... با لبخند گل و گشادی رو به هیون وو گفت:بریم!
ادامه دارد...
𝒑𝒂𝒓𝒕 𝟏𝟓
لباسای مدرسشو پوشید و به سمت در رفت، از مادربزرگش خداحافظی کرد و منتظر جونگ وو بود تا باهم به سمت مدرسه حرکت کنن... تقریبا نیم ساعت گذشته بود و جونگ وو هنوز نیومده بود... داخل صفحه چتش شد و براش نوشت:جونگ وو تو زودتر به مدرسه رفتی؟!
هیچ جوابی ندید... جونگ وو معمولا همیشه گوشیش همراهش بود!
وقتی دید جواب نمیده به سمت خونه ی جونگ وو حرکت کرد... چند تقه به در زد ولی باز نکرد... کمی نگران شد و سعی در شکستن در داشت... میخواست یه ضربه ی دیگه بزنه که یهو در باز شد و با کله زمین خورد!
وقتی برگشت تا ببینه کی اینکارو کرده با جونگ وو مواجه شد!
جونگ وو:تو اینجا چیکار میکنی؟!
هیون وو:تو خوبی؟! فک کردم اتفاقی واست افتاده!
جونگ وو:نه بابا چه اتفاقی دستشویی بودم...!
هیون وو:این همه ساعت؟!
جونگ وو:نه بابا کلا دیر بیدار شدم! تو منتظرم بمون تا لباس عوض کنم!
هیون وو:باشه...!
جونگ وو به سمت اتاقش رفت و لباساش رو پوشید، کیفش رو برداشت و به سمت در حرکت کرد... هیون وو پایین منتظرش بود... دست راستشو دور گردن هیون وو حلقه کرد که باعث شد توجه هیون وو بهش جمع بشه... با لبخند گل و گشادی رو به هیون وو گفت:بریم!
ادامه دارد...
۷۴۸
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.