سلاام بچه ها چطوریید؟
سلاام بچه ها چطوریید؟
اول اینکه یک تشکر کنم ازتون ۱۸۰تایی شدیم ممنون که حمایت میکنید🫂
و اینکه این کاور فیک جدیدمون از تهیونگ با موضوع مافیایی هست ولی احساس میکنم که بد شده نظر شما چیه خوبه؟
اسم فیک شکنجه گر من هست
یه توضیح خلاصه واری بدم
تهیونگ:۲۶سالشه و پدرش قمار باز بود(الان سنش زیاده پدرش) خودش هم که مافیا هست و مادرش هم در اثر سکته قلبی مرده
ولی تهیونگ پدرش و دلیل مرگ مادرش میدونه بخاطر همین از پدرش متنفره
و اینکه سینگل میباشند🤏
ا.ت:دختری ۲۰ساله که دوست داره دختری مستقل باشه و اینکه پدر و مادرش در حال حاضر در خارج هستند
خلاصه داستان:تهیونگ در اثر جنگی که با دشمن خودش داشت به دلیل اینکه گلوله به رگ اصلی پایش رفته نمیتونه راه بره و نیاز به منشی یا همون خدمتکار داره
تا الان چند نفر و استخدام کرده ولی بعضی ها باید نیت بد وارد این شغل شدند و بعضی ها هم برای جاسوسی و عده ایی ازش میترسیدند
طی اتفاق هایی ا.ت وارد این کار میشه اول داستان کار برای دختر سخت بود چون رئیس سردش باهاش همکاری نمی کرد و تنها کاری میکرد اذیت کردن دخترک بود اما رفته رفته رابطشون بهتر شد اما!...........................
بنظرتون به هم میرسن؟
یا ا.ت خسته میشه و تهیونگ و تنها میزاره؟
تهیونگ بلایی سر ا.ت میاره؟
یا دست از اذیت کردنش برمی داره؟
خب موضوع فیک اینه بنویسم؟
لطفا کامنت کنید و بگید
یا با لایک هاتون نشون بدین که حمایت می کنید 🫂
و موضوع آخر اینکه من چرا ساعت ۴:۴۱صبحه بیدارم😐🗿
اول اینکه یک تشکر کنم ازتون ۱۸۰تایی شدیم ممنون که حمایت میکنید🫂
و اینکه این کاور فیک جدیدمون از تهیونگ با موضوع مافیایی هست ولی احساس میکنم که بد شده نظر شما چیه خوبه؟
اسم فیک شکنجه گر من هست
یه توضیح خلاصه واری بدم
تهیونگ:۲۶سالشه و پدرش قمار باز بود(الان سنش زیاده پدرش) خودش هم که مافیا هست و مادرش هم در اثر سکته قلبی مرده
ولی تهیونگ پدرش و دلیل مرگ مادرش میدونه بخاطر همین از پدرش متنفره
و اینکه سینگل میباشند🤏
ا.ت:دختری ۲۰ساله که دوست داره دختری مستقل باشه و اینکه پدر و مادرش در حال حاضر در خارج هستند
خلاصه داستان:تهیونگ در اثر جنگی که با دشمن خودش داشت به دلیل اینکه گلوله به رگ اصلی پایش رفته نمیتونه راه بره و نیاز به منشی یا همون خدمتکار داره
تا الان چند نفر و استخدام کرده ولی بعضی ها باید نیت بد وارد این شغل شدند و بعضی ها هم برای جاسوسی و عده ایی ازش میترسیدند
طی اتفاق هایی ا.ت وارد این کار میشه اول داستان کار برای دختر سخت بود چون رئیس سردش باهاش همکاری نمی کرد و تنها کاری میکرد اذیت کردن دخترک بود اما رفته رفته رابطشون بهتر شد اما!...........................
بنظرتون به هم میرسن؟
یا ا.ت خسته میشه و تهیونگ و تنها میزاره؟
تهیونگ بلایی سر ا.ت میاره؟
یا دست از اذیت کردنش برمی داره؟
خب موضوع فیک اینه بنویسم؟
لطفا کامنت کنید و بگید
یا با لایک هاتون نشون بدین که حمایت می کنید 🫂
و موضوع آخر اینکه من چرا ساعت ۴:۴۱صبحه بیدارم😐🗿
۷.۷k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.