p9
س:چرا
ته:صبح که پاشدم داشتم اب میخوردم رو شلوارت هب ریخته شد منم درش اوردم
س:تهیونگ این کاری که کردی بد بود
ته:چرا بد باشه تو زن منی
س:هنوز نشدم
ته:ولی میشی
س:اوففف...من میرم حموم...حموم کجاست
ته:بیا نشونت بدم
س:کجاس
س:
تهیونگ من رو برد به یه اتاقی بعدش تو اتاق یه دری بود
تهیونگ بازش کرد و گفت
ته:این حمومه برو
س:باشه مرسی
ته:...
س:چرا نمیری
ته:برم؟
س:تههههه
ته:اخه تنهایی ننیچسبه بزا بیام
س:تو چرا تازگیا منحرف شدی
ته:من از اول منحرف بودم
س:بگو ببینم با عمه زنات ر.ا.ب.ط.ه داشتی؟
ت:خب....
س:اره یا نههه
ته:اره
س:پس برو گ.ش.و پیش اونا
ته:سقیان
س:
رفتم حموم و درو قفل کردم
من تهیونگ رو دوست داشتم وقتی میشنوم به زنای دیگه نگاه کرده حرص میخورم
ته:
رفتم پایین دیدم شوگا و ثامر دارن باهم خوراکی میخورن
ته:بدون من
شوگا:چی
ته:بدون من میخورین
شوگا:چطوری تو تنهایی می.خ.و.ر.د.ی ماعم خوب کردیم
ته:چشام گشاد شد_واتتتتت
شوگا:چیه دروغه
ته:بی ادب همچین چیزی نیس
ثامر:تورو خدا شما دوتا شروع نکنین
ته،شوگا:اون شروع کرد
ثامر:بسهعععع گمشین ببینم اتاق
ته:چرا حس میکنم ثامر ننمه
شوگا:منم تو این حسم
ثامر:میرین یانه
شوگا:باشه عشقم میریم تو نگران نباش
ته:باشه عشقم میریم تو نگران نباش(اداشو درمیاره)
شوگا:ادامو درمیاری دیگه نههههه وایسااا فرار نکنننننن
ته:خنده_
شوگا :بگیرمت
ته:خنده_
ثامر هیچوقت بزرگ نمیشن
ته:
با شوگا تو اتاق بودیم که صدای جیغی اومد اینکه سقیانه
شوگا:چیشدههههه
ته:وایسا ببینم تو اینجا وایسا
ته:
با دو رفتم سمت حموم و در رو شکوندم چشمم به سقیان اوفتاد
ته:اوفففف
س:ته تهیونگگگگگ
ته:جان
س:چ چرا داری اینطوری نگا میکنی این سوسک رو دوری کن
ته:خیره_
س:خجالت بکش زودباشششش تهههه
ته:به یه شرطی
س:هوم
ته:بغلم کنی
س:تو این وضعیت
ته:پس منم میرم
س:باشه
ته:
رفنم جلوتر و پیرهنم رو در اوردم بعدش بدن ل.خ.ت.ش رو به بدنم فشردم خیلی جذابه لعنتی
ته:صبح که پاشدم داشتم اب میخوردم رو شلوارت هب ریخته شد منم درش اوردم
س:تهیونگ این کاری که کردی بد بود
ته:چرا بد باشه تو زن منی
س:هنوز نشدم
ته:ولی میشی
س:اوففف...من میرم حموم...حموم کجاست
ته:بیا نشونت بدم
س:کجاس
س:
تهیونگ من رو برد به یه اتاقی بعدش تو اتاق یه دری بود
تهیونگ بازش کرد و گفت
ته:این حمومه برو
س:باشه مرسی
ته:...
س:چرا نمیری
ته:برم؟
س:تههههه
ته:اخه تنهایی ننیچسبه بزا بیام
س:تو چرا تازگیا منحرف شدی
ته:من از اول منحرف بودم
س:بگو ببینم با عمه زنات ر.ا.ب.ط.ه داشتی؟
ت:خب....
س:اره یا نههه
ته:اره
س:پس برو گ.ش.و پیش اونا
ته:سقیان
س:
رفتم حموم و درو قفل کردم
من تهیونگ رو دوست داشتم وقتی میشنوم به زنای دیگه نگاه کرده حرص میخورم
ته:
رفتم پایین دیدم شوگا و ثامر دارن باهم خوراکی میخورن
ته:بدون من
شوگا:چی
ته:بدون من میخورین
شوگا:چطوری تو تنهایی می.خ.و.ر.د.ی ماعم خوب کردیم
ته:چشام گشاد شد_واتتتتت
شوگا:چیه دروغه
ته:بی ادب همچین چیزی نیس
ثامر:تورو خدا شما دوتا شروع نکنین
ته،شوگا:اون شروع کرد
ثامر:بسهعععع گمشین ببینم اتاق
ته:چرا حس میکنم ثامر ننمه
شوگا:منم تو این حسم
ثامر:میرین یانه
شوگا:باشه عشقم میریم تو نگران نباش
ته:باشه عشقم میریم تو نگران نباش(اداشو درمیاره)
شوگا:ادامو درمیاری دیگه نههههه وایسااا فرار نکنننننن
ته:خنده_
شوگا :بگیرمت
ته:خنده_
ثامر هیچوقت بزرگ نمیشن
ته:
با شوگا تو اتاق بودیم که صدای جیغی اومد اینکه سقیانه
شوگا:چیشدههههه
ته:وایسا ببینم تو اینجا وایسا
ته:
با دو رفتم سمت حموم و در رو شکوندم چشمم به سقیان اوفتاد
ته:اوفففف
س:ته تهیونگگگگگ
ته:جان
س:چ چرا داری اینطوری نگا میکنی این سوسک رو دوری کن
ته:خیره_
س:خجالت بکش زودباشششش تهههه
ته:به یه شرطی
س:هوم
ته:بغلم کنی
س:تو این وضعیت
ته:پس منم میرم
س:باشه
ته:
رفنم جلوتر و پیرهنم رو در اوردم بعدش بدن ل.خ.ت.ش رو به بدنم فشردم خیلی جذابه لعنتی
۲۳.۲k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.