افسانه مدوسا
افسانه مدوسا
مدوسا جزو دخترهای زیبای یونان به حساب میومد مدوسا با زیبایی باورنکردنی به دنیا اومده بود و هر جا میرفت همه توجهها به سمتش جلب میشد اون علاوه بر ظاهر فریبندهاش پاکدامن هم بود و بخاطر علاقهای که به خداوندش داشت ( آتنا ) توی معبد آتنا که خدابانوی خرد مهارت و استراتژی بود به عنوان کاهن خدمت میکرد اون مؤظف بود تا پایان دوره خدمتش توی معبد آتنا باکره بمونه و مدوسا یک کاهن کامل بود
بعد از اینکه مدوسا کارش رو توی معبد شروع کرد تعداد افرادی که به معبد اومدن خیلی زیاد شد بیشتر کسایی که میرفتن برای دیدن و تحسین کردن مدوسا بود این موضوع باعث حسادت آتنا شده بود و اگرچه بعضی از مردم در حال مقایسه زیبایی آتنا و مدوسا بودن و باعث عصبانیت و ناراحتی آتنا
یک روز وقتی که مدوسا نزدیک ساحل بود پوزیئدون خدای دریاها اون رو دید پوزیئدون بلافاصله عاشق مدوسا شد با این حال مدوسا در برابر پوزیئدون مقاومت میکرد
از اونجایی که پوزیئدون با آتنا خصومت شخصی داشت داشتن کشیش آتنا براش به یک وسوسه ی بزرگ تبدیل شده بود پوزیئدیون که از تلاش های الکی و طرد شدن از سمت مدوسا خسته شده بود تصمیم گرفت که بهش تجاوز کنه مدوسا که به ناچار برای کمک سمت معبد رفت پوزیدیون هم دنبالش اومد و توی معبد آتنا به مدوسا تجاوز کرد
و آتنا هم بخاطر حسادت و عصبانیت مدوسا رو نفرین کرد برای آتنا مجازات پوزیئدون غیرممکن بود چون فکر میکرد که کار اون به خاطر طبیعت مردانه اش بوده اما مدوسا رو نفرین کرد و موهای زیبای اون رو به مار تبدیل کرد از اون روز به بعد هرکس به چشم های مدوسا نگاه میکنه فورا به سنگ تبدیل میشه نفرینی که اون رو به یک نیمه خزنده زشت تبدیل کرد و مردم اونو از شهر انداختن بیرون و از دختر مهربون و فداکار به موجودی بدذات و منفی تبدیل کردن.
و اینجا به بعد دوره حکومت مدوسا علیشون شروع شد بعد از ده سال مدوسا توسط پرسئوس کشته شد و سر مدوسا رو به درخواست آتنا از بدنش جدا کرد آتنا که پشیمون بود از کاری که کرده سر اون رو به سپر معروفش وصل کرد تا پشیمونیش رو نشون بده
اگه به افسانه علاقه داری فالو و لایک یادت نره🤍
مدوسا جزو دخترهای زیبای یونان به حساب میومد مدوسا با زیبایی باورنکردنی به دنیا اومده بود و هر جا میرفت همه توجهها به سمتش جلب میشد اون علاوه بر ظاهر فریبندهاش پاکدامن هم بود و بخاطر علاقهای که به خداوندش داشت ( آتنا ) توی معبد آتنا که خدابانوی خرد مهارت و استراتژی بود به عنوان کاهن خدمت میکرد اون مؤظف بود تا پایان دوره خدمتش توی معبد آتنا باکره بمونه و مدوسا یک کاهن کامل بود
بعد از اینکه مدوسا کارش رو توی معبد شروع کرد تعداد افرادی که به معبد اومدن خیلی زیاد شد بیشتر کسایی که میرفتن برای دیدن و تحسین کردن مدوسا بود این موضوع باعث حسادت آتنا شده بود و اگرچه بعضی از مردم در حال مقایسه زیبایی آتنا و مدوسا بودن و باعث عصبانیت و ناراحتی آتنا
یک روز وقتی که مدوسا نزدیک ساحل بود پوزیئدون خدای دریاها اون رو دید پوزیئدون بلافاصله عاشق مدوسا شد با این حال مدوسا در برابر پوزیئدون مقاومت میکرد
از اونجایی که پوزیئدون با آتنا خصومت شخصی داشت داشتن کشیش آتنا براش به یک وسوسه ی بزرگ تبدیل شده بود پوزیئدیون که از تلاش های الکی و طرد شدن از سمت مدوسا خسته شده بود تصمیم گرفت که بهش تجاوز کنه مدوسا که به ناچار برای کمک سمت معبد رفت پوزیدیون هم دنبالش اومد و توی معبد آتنا به مدوسا تجاوز کرد
و آتنا هم بخاطر حسادت و عصبانیت مدوسا رو نفرین کرد برای آتنا مجازات پوزیئدون غیرممکن بود چون فکر میکرد که کار اون به خاطر طبیعت مردانه اش بوده اما مدوسا رو نفرین کرد و موهای زیبای اون رو به مار تبدیل کرد از اون روز به بعد هرکس به چشم های مدوسا نگاه میکنه فورا به سنگ تبدیل میشه نفرینی که اون رو به یک نیمه خزنده زشت تبدیل کرد و مردم اونو از شهر انداختن بیرون و از دختر مهربون و فداکار به موجودی بدذات و منفی تبدیل کردن.
و اینجا به بعد دوره حکومت مدوسا علیشون شروع شد بعد از ده سال مدوسا توسط پرسئوس کشته شد و سر مدوسا رو به درخواست آتنا از بدنش جدا کرد آتنا که پشیمون بود از کاری که کرده سر اون رو به سپر معروفش وصل کرد تا پشیمونیش رو نشون بده
اگه به افسانه علاقه داری فالو و لایک یادت نره🤍
۱.۵k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.