(عکس جدیدددد)P3
روپوشش رو در اورد(دکتری)
و روی صندلی گذاشت
به سمت بیرون رفت
در اتاقش رو بست
و از مدرسه خارج شد
سوار ماشینش شد
بعد از دقایقی به مقصد رسید
زنگ در رو به صدا در آورد
دختری در رو باز کرد
جیونگ:جونگکوک
دختر به بغل مرد پرید
پاهاش رو دورش حلقه کرد
و لbهاش رو محکم بر روی لbهای مرد گذاشت
بعد از چند دقیقه مرد ازش جدا شد
مرد بدن دختر رو لمس کرد و گفت:بابات کجاست
جیونگ:خونه نیست!
جئون:کی برمیگرده
جیونگ:دو ساعت وقت داریم…
مرد دختر رو روی کولش انداخت و به سمت اتاق رفت
(بی ادبا)
دختر رو روی تخت گذاشت
سریعا مشغول در آوردن لباس هاشون شدن
مرد دستش رو روی تمام بدن دختر کشید
دختر دستش رو روی شونه های مرد گذاشت و جاهاشون باهم عوض شد
دختر خودش رو به مرد میmالوند
مرد بدن دختر رو توی دستش گرفت و سرعتش رو بیشتر کرد
دختر زیر لب (اههه🤣)میکشید
جاهاشون عوض شد
مرد پاهای دختر رو ازم هم فاصله داد
ک…صدای باز شدن در اومد
جئون:مگه نگفتی الان نمیاد
جیونگ:قرار نبود الان بیااااد
دختر سریع به سمت در رفت در رو قفل کرد و لباساش رو پوشید
مرد هم مشغول پوشیدن لباساش شد
بعد از کمی رفتن به سمت پایین
ب جیونگ:سلام!کلکا بالا چیکار میکردید؟
جئون:عه وا زشته! داشت اتاقش بهم نشون میداد
ب جیونگ خندید و ادامه داد:داشتم شوخی میکردم
_______
یکم باید گشادی منو تحمل کنید🤣من مینویسم حوصله ندارم بزارم…😂
و روی صندلی گذاشت
به سمت بیرون رفت
در اتاقش رو بست
و از مدرسه خارج شد
سوار ماشینش شد
بعد از دقایقی به مقصد رسید
زنگ در رو به صدا در آورد
دختری در رو باز کرد
جیونگ:جونگکوک
دختر به بغل مرد پرید
پاهاش رو دورش حلقه کرد
و لbهاش رو محکم بر روی لbهای مرد گذاشت
بعد از چند دقیقه مرد ازش جدا شد
مرد بدن دختر رو لمس کرد و گفت:بابات کجاست
جیونگ:خونه نیست!
جئون:کی برمیگرده
جیونگ:دو ساعت وقت داریم…
مرد دختر رو روی کولش انداخت و به سمت اتاق رفت
(بی ادبا)
دختر رو روی تخت گذاشت
سریعا مشغول در آوردن لباس هاشون شدن
مرد دستش رو روی تمام بدن دختر کشید
دختر دستش رو روی شونه های مرد گذاشت و جاهاشون باهم عوض شد
دختر خودش رو به مرد میmالوند
مرد بدن دختر رو توی دستش گرفت و سرعتش رو بیشتر کرد
دختر زیر لب (اههه🤣)میکشید
جاهاشون عوض شد
مرد پاهای دختر رو ازم هم فاصله داد
ک…صدای باز شدن در اومد
جئون:مگه نگفتی الان نمیاد
جیونگ:قرار نبود الان بیااااد
دختر سریع به سمت در رفت در رو قفل کرد و لباساش رو پوشید
مرد هم مشغول پوشیدن لباساش شد
بعد از کمی رفتن به سمت پایین
ب جیونگ:سلام!کلکا بالا چیکار میکردید؟
جئون:عه وا زشته! داشت اتاقش بهم نشون میداد
ب جیونگ خندید و ادامه داد:داشتم شوخی میکردم
_______
یکم باید گشادی منو تحمل کنید🤣من مینویسم حوصله ندارم بزارم…😂
۲.۱k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.