part : 17
ویو Jk
که یوهو دیدم دایون داره گریه می کنه
+ هی هی ... چی شده دایون ؟خوبی؟
_ ن هق نه هق ک هق کوکی هق 😥😢
+ آرم باش .... همه چیز درست می شه
ویو دایون
وقتی کوک منو رسوند و رفت رفتم داخل اتاق نشستم و به بدبختیام فکر کردم
مثل اینکه من عاشق کوک شدم ولی پسر خالم می شه ... خودم یه نیمه شیطانم و هیچ وقت هم قرار نیست به عشقی که دارم برسم واسه همین با تمام وجودم گریه می کردم که کوک رسید و من هق هقام بیشتر شد و بغضم ترکید که تو بغلش خودمو جا دادم ..
_ کوک ...... م ... می خوام یه چیزی بگم
+ بگو منتظرم ...
_ م ... من عاشقت شدم ... و ... ولی نمی دونم چطوری شدش و ... و تو الان پسر خاله ی منی و .. و .. عشق من یه حسیه که نمی تونستم کنترلش کنم ........ ( حرفش با قرار گرفتن لب های کوک رو لب هاش نصفه موند )
ویو جونگ کوک
وقتی دایون این حرفارو میزد انگار به قلبم عمر دوباره ای بخشیدن و نتونستم خودمو کنترل کنم و لب هامو گذاشتم رویه لبهاش که همراهیم نکرد ... بعد از دو مین ازش جداشدم که ...
بقیه تو پارت بعد 🤞🏼
که یوهو دیدم دایون داره گریه می کنه
+ هی هی ... چی شده دایون ؟خوبی؟
_ ن هق نه هق ک هق کوکی هق 😥😢
+ آرم باش .... همه چیز درست می شه
ویو دایون
وقتی کوک منو رسوند و رفت رفتم داخل اتاق نشستم و به بدبختیام فکر کردم
مثل اینکه من عاشق کوک شدم ولی پسر خالم می شه ... خودم یه نیمه شیطانم و هیچ وقت هم قرار نیست به عشقی که دارم برسم واسه همین با تمام وجودم گریه می کردم که کوک رسید و من هق هقام بیشتر شد و بغضم ترکید که تو بغلش خودمو جا دادم ..
_ کوک ...... م ... می خوام یه چیزی بگم
+ بگو منتظرم ...
_ م ... من عاشقت شدم ... و ... ولی نمی دونم چطوری شدش و ... و تو الان پسر خاله ی منی و .. و .. عشق من یه حسیه که نمی تونستم کنترلش کنم ........ ( حرفش با قرار گرفتن لب های کوک رو لب هاش نصفه موند )
ویو جونگ کوک
وقتی دایون این حرفارو میزد انگار به قلبم عمر دوباره ای بخشیدن و نتونستم خودمو کنترل کنم و لب هامو گذاشتم رویه لبهاش که همراهیم نکرد ... بعد از دو مین ازش جداشدم که ...
بقیه تو پارت بعد 🤞🏼
۶.۳k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.