که دیدم یه مرد با ماسک و کلاه مشکی کنارم نشست رو به من کر
که دیدم یه مرد با ماسک و کلاه مشکی کنارم نشست رو به من کرد و گفت گروه بی تی اس رو میشناسی
سانا. بله عاشقشم حتی حاضرم جونمم براشون بدم الانم به خاطر اونا دارم میرم کره
ناشناس. بایستت کیه؟
سانا. کیم تهیونگ
ناشناس. اها
سانا. آم شما ارمی هستید
ناشناس. بلع با اینکه ارانی هستی ولی زبون کره ایت عالیه
سانا. من 6 سال کره ای خوندم
ناشناس. اووو خوبه
سانا. ممنون
سانا. چقدر ریختش اشناست (تو ذهنش)
ویو درحال پرواز:
روژان. هی سانا سانا
سانا. ها چی؟
روژان. خبرو شنیدی (باصدای خیلی اروم)
سانا. چه خبری
روژان. تهیونگ برای یه کار تنها اومده تهران
سانا. چیبیییی پشمام ایران چیکار داره؟
روژان. اروم همه خوابن این کناریت کیه که خوابه
سانا. نمیدونم ولی کره ای ارمی هم هست
روژان. چرا ماسک زده خفه نشه تو خواب
سانا. یعنی امکانش هست خفه بشه
روژان. خب خوابه راحت تنفس نمیکنه ماسکشو اروم بکش پایین
سانا. باش
روژان. فایتینگ
ویو سانا:
اروم اومدم بکشمش پایین که چشاشو باز کرد
ناشناس. دا دا شتی چیکار میکردی
سانا. گفتم شاید توی خواب خفه شی خواستم نفس بکشی
ناشناس. خیلی منحرفی وقتی میخوای نزدیکم شی به خودم بگو
سانا. هی عوضی کی خواست بهت خوبی کنه
ناشناس. حیف که نمیتونم پاشم بشینم رو یه صندلی دیگه یعنی باید تحملت کنم
سانا. از خداتم باشه منم راضی نیستم کسی بشینه کنارم
ناشناس.(پوزخند) ایگو چه دختری
سانا. اوفففف
2ساعت بعد
ویو سانا.
هواپیما فرود اومد هوا هم بارونی بود روز بود سئول
رفتیم سمت خونه ای که خانواده روژان اجاره کرده بودن
خونه کوچیک و تمیزی بود تغریبا نزدیک کمپانی بود به روژان گفتم بریم کمپانی رو از نزدیک ببینیم قبول کرد پاشدم لباس مورد علاقمو پوشیدم چون دیگه ایران نبودم
با روژان زدیم بیرون
رفتیم سمت کمپانی از نزدیک ساختمون رو دیدیم باورم نمیشد که قبول شدم
داشتم میرفتم نزدیک تر که...
سانا. بله عاشقشم حتی حاضرم جونمم براشون بدم الانم به خاطر اونا دارم میرم کره
ناشناس. بایستت کیه؟
سانا. کیم تهیونگ
ناشناس. اها
سانا. آم شما ارمی هستید
ناشناس. بلع با اینکه ارانی هستی ولی زبون کره ایت عالیه
سانا. من 6 سال کره ای خوندم
ناشناس. اووو خوبه
سانا. ممنون
سانا. چقدر ریختش اشناست (تو ذهنش)
ویو درحال پرواز:
روژان. هی سانا سانا
سانا. ها چی؟
روژان. خبرو شنیدی (باصدای خیلی اروم)
سانا. چه خبری
روژان. تهیونگ برای یه کار تنها اومده تهران
سانا. چیبیییی پشمام ایران چیکار داره؟
روژان. اروم همه خوابن این کناریت کیه که خوابه
سانا. نمیدونم ولی کره ای ارمی هم هست
روژان. چرا ماسک زده خفه نشه تو خواب
سانا. یعنی امکانش هست خفه بشه
روژان. خب خوابه راحت تنفس نمیکنه ماسکشو اروم بکش پایین
سانا. باش
روژان. فایتینگ
ویو سانا:
اروم اومدم بکشمش پایین که چشاشو باز کرد
ناشناس. دا دا شتی چیکار میکردی
سانا. گفتم شاید توی خواب خفه شی خواستم نفس بکشی
ناشناس. خیلی منحرفی وقتی میخوای نزدیکم شی به خودم بگو
سانا. هی عوضی کی خواست بهت خوبی کنه
ناشناس. حیف که نمیتونم پاشم بشینم رو یه صندلی دیگه یعنی باید تحملت کنم
سانا. از خداتم باشه منم راضی نیستم کسی بشینه کنارم
ناشناس.(پوزخند) ایگو چه دختری
سانا. اوفففف
2ساعت بعد
ویو سانا.
هواپیما فرود اومد هوا هم بارونی بود روز بود سئول
رفتیم سمت خونه ای که خانواده روژان اجاره کرده بودن
خونه کوچیک و تمیزی بود تغریبا نزدیک کمپانی بود به روژان گفتم بریم کمپانی رو از نزدیک ببینیم قبول کرد پاشدم لباس مورد علاقمو پوشیدم چون دیگه ایران نبودم
با روژان زدیم بیرون
رفتیم سمت کمپانی از نزدیک ساختمون رو دیدیم باورم نمیشد که قبول شدم
داشتم میرفتم نزدیک تر که...
۳.۱k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.