Love sprouted🌱 in hate 🌾🍁🥀 عشق جوانه زده 🌱 در نفرت 🌾🍁🥀
#PaRt_25
باید الان خودش رو به ما نشون بده به هممون به کل این شهر چون اگر همین شکلی ادامه پیدا کنه اون جانیم سگ 🐶 صفت همهمون رو از این جا بیرون میکنه اول از همه هم از کاترین شروع کرده
بهش پشت کردم و رفتم بالا پیش کاترین هنوز چشماش بسته بود و منظم نفس میکشید صندلی کنسول اش رو بیرون کشیدم و روش کنار تختش نشستم و بهش خیره شدم دستش رو گرفتم با انگشت شستم دستش رو نوازش کردم
_چرا آنقدر به خودت فشار میاری چرا هیچی در مورد بیماریهات نمیگی هوم چرا ؟
&چ.چون من ملکم و باید از همه محافظت کنم
_پدر میخواد ازدواج کنی
&با کی ؟
_نمیدونم
بلند شد و رفت دنبالش رفتم از پله ها پایین رفت و رو به روش که حالا سرش پایین و بود و سرش رو با دستاش گرفته بود گفت
& قراره با کی ازدواج کنم ؟
×با پسر عموی خونیت قراره ازدواج کنی
& تاریخ رو مشخص کن
«من اجازه نمیدم
&پدر
٫جانی فردا توی دادگاه میبینمت
×دادگاه
٫اینم درخواست طلاق
(نه ماه بعد )
زندگیمون خیلی خوب شده بود اجازه داشتم بیرون از شهر توی سئول کار کنم توی یه کافه کار میکردم
باید الان خودش رو به ما نشون بده به هممون به کل این شهر چون اگر همین شکلی ادامه پیدا کنه اون جانیم سگ 🐶 صفت همهمون رو از این جا بیرون میکنه اول از همه هم از کاترین شروع کرده
بهش پشت کردم و رفتم بالا پیش کاترین هنوز چشماش بسته بود و منظم نفس میکشید صندلی کنسول اش رو بیرون کشیدم و روش کنار تختش نشستم و بهش خیره شدم دستش رو گرفتم با انگشت شستم دستش رو نوازش کردم
_چرا آنقدر به خودت فشار میاری چرا هیچی در مورد بیماریهات نمیگی هوم چرا ؟
&چ.چون من ملکم و باید از همه محافظت کنم
_پدر میخواد ازدواج کنی
&با کی ؟
_نمیدونم
بلند شد و رفت دنبالش رفتم از پله ها پایین رفت و رو به روش که حالا سرش پایین و بود و سرش رو با دستاش گرفته بود گفت
& قراره با کی ازدواج کنم ؟
×با پسر عموی خونیت قراره ازدواج کنی
& تاریخ رو مشخص کن
«من اجازه نمیدم
&پدر
٫جانی فردا توی دادگاه میبینمت
×دادگاه
٫اینم درخواست طلاق
(نه ماه بعد )
زندگیمون خیلی خوب شده بود اجازه داشتم بیرون از شهر توی سئول کار کنم توی یه کافه کار میکردم
۳.۲k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.