بیت معروف
بیت معروف
ز شیر شتر خوردن و سوسمار/
عرب را به جایی رسیده ست کار》
در فضای مجازی به شاهنامهی فردوسی نسبت داده شده است. در برخی چاپهای شاهنامه هم این بیت دیده میشود اما در کهنترین نسخههای شاهنامه از آن خبری نیست و واضح است که در طول زمان و از یک دورهای به بعد برخی کاتبان شاهنامه این بیت و همچنین بیت بعدیاش را《که تخت عجم را کنند آرزو/تفو بر تو ای چرخ گردون تفو》به شاهنامه اضافه کردهاند. این نکته را بسیاری از شاهنامهپژوهان همچون ابوالفضل خطیبی و جلال خالقی مطلق متذکر شدهاند.
_
ظاهرا این ابیات از حماسهی دیگری تحت عنوان 《حمزهنامه》 وارد شاهنامه شده است. حمزهنامه داستان یک پهلوان عرب به نام حمزه است که وارد دربار ساسانیان میشود و در آنجا در اثر رشادت هایش مورد تحسین و البته حسادت ایرانیان واقع میشود. در جایی از داستان حمزه ایرانیهایی که مخالف او هستند عبارات مشابهی در مورد او عنوان میکنند و به او یادآور میشوند که دربار شاهان ایران جایی برای عربهایی که شیر شتر و سوسمار میخوردند نیست!
این ماجرا چیزی فراتر از تحقیر قوم عرب است و واقعیت تاریخی دارد. البته در متون ایرانی شیر شتر و سوسمار خوردن منحصراً به عربهای عربستان نسبت داده شده است نه عربهای سایر مناطق! یک شاهد مهم مبنی بر اینکه عربهای عربستان واقعاً شیر شتر و سوسمار میخوردند سفرنامه ناصر خسرو است. ناصر خسرو در جریان سفر خود در صحرای عربستان چنین میگوید:
《همراهان(عرب) ما سوسماری میدیدند میکشتند و میخوردند و هر جا عرب بود شیر شتر میدوشیدند. من نه سوسمار توانستم خورد و نه شیر شتر و در هر جا درختکی بود که باری داشت، مقداری که دانه ماشی باشد از آن چند دانه حاصل میکردم
جهت سفارش کتابهای 《فرمانروایان کوهستان》و 《شوالیههای مسکین مسیح و معبد سلیمان》به دایرکت پیام دهید.
#تاریخ_ایران_باستان
#ایران_باستان
#حمزه_نامه
ز شیر شتر خوردن و سوسمار/
عرب را به جایی رسیده ست کار》
در فضای مجازی به شاهنامهی فردوسی نسبت داده شده است. در برخی چاپهای شاهنامه هم این بیت دیده میشود اما در کهنترین نسخههای شاهنامه از آن خبری نیست و واضح است که در طول زمان و از یک دورهای به بعد برخی کاتبان شاهنامه این بیت و همچنین بیت بعدیاش را《که تخت عجم را کنند آرزو/تفو بر تو ای چرخ گردون تفو》به شاهنامه اضافه کردهاند. این نکته را بسیاری از شاهنامهپژوهان همچون ابوالفضل خطیبی و جلال خالقی مطلق متذکر شدهاند.
_
ظاهرا این ابیات از حماسهی دیگری تحت عنوان 《حمزهنامه》 وارد شاهنامه شده است. حمزهنامه داستان یک پهلوان عرب به نام حمزه است که وارد دربار ساسانیان میشود و در آنجا در اثر رشادت هایش مورد تحسین و البته حسادت ایرانیان واقع میشود. در جایی از داستان حمزه ایرانیهایی که مخالف او هستند عبارات مشابهی در مورد او عنوان میکنند و به او یادآور میشوند که دربار شاهان ایران جایی برای عربهایی که شیر شتر و سوسمار میخوردند نیست!
این ماجرا چیزی فراتر از تحقیر قوم عرب است و واقعیت تاریخی دارد. البته در متون ایرانی شیر شتر و سوسمار خوردن منحصراً به عربهای عربستان نسبت داده شده است نه عربهای سایر مناطق! یک شاهد مهم مبنی بر اینکه عربهای عربستان واقعاً شیر شتر و سوسمار میخوردند سفرنامه ناصر خسرو است. ناصر خسرو در جریان سفر خود در صحرای عربستان چنین میگوید:
《همراهان(عرب) ما سوسماری میدیدند میکشتند و میخوردند و هر جا عرب بود شیر شتر میدوشیدند. من نه سوسمار توانستم خورد و نه شیر شتر و در هر جا درختکی بود که باری داشت، مقداری که دانه ماشی باشد از آن چند دانه حاصل میکردم
جهت سفارش کتابهای 《فرمانروایان کوهستان》و 《شوالیههای مسکین مسیح و معبد سلیمان》به دایرکت پیام دهید.
#تاریخ_ایران_باستان
#ایران_باستان
#حمزه_نامه
۱.۸k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.