تنهاییت را محکم تر بغل کن...
تنهاییت را محکم تر بغل کن...
و آن را در آغوشت محکم بفشار...
در این شب های لعنتی...
که هجوم خاطره ها...
برای قلبت سنگین است...
به آدم های این شهر بگو...
جلوی چشمانت...
دستان هم را ...
در پیاده روها با عشقنگیرند...
با عشق راه نروند،...
شاید یک نفر دلش خواست...
دست کسی را در دستش بگیرد..
که او نیست...
رفت ..
نماند...
و آن را در آغوشت محکم بفشار...
در این شب های لعنتی...
که هجوم خاطره ها...
برای قلبت سنگین است...
به آدم های این شهر بگو...
جلوی چشمانت...
دستان هم را ...
در پیاده روها با عشقنگیرند...
با عشق راه نروند،...
شاید یک نفر دلش خواست...
دست کسی را در دستش بگیرد..
که او نیست...
رفت ..
نماند...
۳.۰k
۱۱ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.