پارت چهار سرنوشت من
کوک جج ج جیا
جیا اسم منو نیار وسایلشو جم کرد و رفت جیا داخل فروشگاه پاش به یک چیز تیزی برخورد میکنه و زخم میشه و اونجا یهو لنگ میزنه
کوک چتشده جیا
جیا مگه واست مهمه برو به سومی جونت برس ایی
کوک بزار کمکت کنم
جیا چیشده مهربون شدی نکنه باز میخوای گولم بزنی برا شرط ازدواج هااااا
سریع رفت
کوک خواست بیاد کمکش که جیا شوکر رو در اورد
کوک جیا جیا نکن اژن کارو
جیا ازم فاصله بگیر دیگه نبیمت و رفت
کوک چرا قلبم انقد تند میزنه
جیا ویو
دوبار اومد چرا عاشق یه خیانط کلرم ولش کننن
جیا مثل همیشه نبود اون همیشه خیلی دیر میخوابید مثلا ساعت نه و نیم بود ولی الانا ساعت سه نصف شی
یهو بورام اومد درزد
جیا درجا درو باز کرد
بورام وا چرا بیداری
جیا داشتم تو اینستا میچ خیدم و تیک تاک میرفتم چیه
بورام چیشد تیکتاکر شدی
جیا از موقعی که با کوک کات کردم الان هم سی صد هزار فالوور دارم
بورام ژوننن
جیا چیهههه
بورام اها میگم یکی بات کار داشت گفت باید تلفنی حرف بزنیم
جیا باشه بابا میدونم کدومه گوشیو بده بعد بت میگم بیا گوشیو ببر
جیا چیه کوک
کوک جیا یشه بپرسم
جیا چیو بپرسی
کوک چرا انقدر دارکی مخصوصا لباسایی که میپوشی
جیا به تو ربطی نداره
کوک ربط داره
جیا ما طلاق گرفتیم تو از یه بچه طلاق گرفتی ارخ جون تو بچم ۲۶ سالمه
کوک هه بیستو شیش پنج بودی کههه
جیا چند روز دیگه تولدمه و نیازی به تو نیس
کوک جی یعو قطع شد
جیا بورام بیا گوشیتو ببر
بورام اومدم
جیا میگم بورام
بورام جانم
جیا هیچ برو
بورام باشه
بورام ویو
فک کنم چند روز دیگه تولد جیاست وایسا تقویم رو نگا کردم زده بود دور دیگه یعنی تولدشه واییی باید به کوک نه نباید تولدشو خراب کنم
خدا شکر حداقلوایسا اون افسرده بود نکنه نکنه شب تولدش نههه بورام ازون فکرا نکن بورامممم
جیا ویو
ساعت چهار صبحه دو ساعت میخوایم دیگه راحتم خوابید و نه صبح بلند سد
بورامرپیام داد برم کافه کوک هم هست
اخیش فردا تولدمه باید برم لباس واسه خودم بخرم البته همه فالوورام میدونن تولدم کی هست ولی خب کدوم خری میاد منو ببینه
یه لباس دارکی که خوشم اومده بود ولی کوک نمیزاشت بگیرم رو پوشیدم و ررفتم
جیا اسم منو نیار وسایلشو جم کرد و رفت جیا داخل فروشگاه پاش به یک چیز تیزی برخورد میکنه و زخم میشه و اونجا یهو لنگ میزنه
کوک چتشده جیا
جیا مگه واست مهمه برو به سومی جونت برس ایی
کوک بزار کمکت کنم
جیا چیشده مهربون شدی نکنه باز میخوای گولم بزنی برا شرط ازدواج هااااا
سریع رفت
کوک خواست بیاد کمکش که جیا شوکر رو در اورد
کوک جیا جیا نکن اژن کارو
جیا ازم فاصله بگیر دیگه نبیمت و رفت
کوک چرا قلبم انقد تند میزنه
جیا ویو
دوبار اومد چرا عاشق یه خیانط کلرم ولش کننن
جیا مثل همیشه نبود اون همیشه خیلی دیر میخوابید مثلا ساعت نه و نیم بود ولی الانا ساعت سه نصف شی
یهو بورام اومد درزد
جیا درجا درو باز کرد
بورام وا چرا بیداری
جیا داشتم تو اینستا میچ خیدم و تیک تاک میرفتم چیه
بورام چیشد تیکتاکر شدی
جیا از موقعی که با کوک کات کردم الان هم سی صد هزار فالوور دارم
بورام ژوننن
جیا چیهههه
بورام اها میگم یکی بات کار داشت گفت باید تلفنی حرف بزنیم
جیا باشه بابا میدونم کدومه گوشیو بده بعد بت میگم بیا گوشیو ببر
جیا چیه کوک
کوک جیا یشه بپرسم
جیا چیو بپرسی
کوک چرا انقدر دارکی مخصوصا لباسایی که میپوشی
جیا به تو ربطی نداره
کوک ربط داره
جیا ما طلاق گرفتیم تو از یه بچه طلاق گرفتی ارخ جون تو بچم ۲۶ سالمه
کوک هه بیستو شیش پنج بودی کههه
جیا چند روز دیگه تولدمه و نیازی به تو نیس
کوک جی یعو قطع شد
جیا بورام بیا گوشیتو ببر
بورام اومدم
جیا میگم بورام
بورام جانم
جیا هیچ برو
بورام باشه
بورام ویو
فک کنم چند روز دیگه تولد جیاست وایسا تقویم رو نگا کردم زده بود دور دیگه یعنی تولدشه واییی باید به کوک نه نباید تولدشو خراب کنم
خدا شکر حداقلوایسا اون افسرده بود نکنه نکنه شب تولدش نههه بورام ازون فکرا نکن بورامممم
جیا ویو
ساعت چهار صبحه دو ساعت میخوایم دیگه راحتم خوابید و نه صبح بلند سد
بورامرپیام داد برم کافه کوک هم هست
اخیش فردا تولدمه باید برم لباس واسه خودم بخرم البته همه فالوورام میدونن تولدم کی هست ولی خب کدوم خری میاد منو ببینه
یه لباس دارکی که خوشم اومده بود ولی کوک نمیزاشت بگیرم رو پوشیدم و ررفتم
۶.۴k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.