شاید، برایتان پیش آمده که گاهی در یک پیام رسان چیزی از ح
شاید، برایتان پیشآمده که گاهی در یک پیامرسان چیزی از حس خوب یا بد خود را تایپ کنید اما متوجه شوید آنکه آنسوی دنیای مجازی، نشسته است؛ برداشتی باژگونه از سخن شما کرده است.
معمول است که آدم در این موقع، یاد طرف بیاندازد که: «تایپ، لحن رو منتقل نمیکنه». من فکر میکنم همه آن شیوهها که بشر برای جایگزین کردن لحنش انتخاب کرده است، ادای انتقال منظور را در میآورند و این ادا هم به آنچهمنظور نظر است یا اتفاق افتاده خیانت میکند.
نوشتن از ضجه یک عزیزْ از دستداده، نمیتواند جایگزین ضجه و سوز دل آدمی شود. نوشتن از مرگ نمیشود جایگزین مرگ شود. خیانت بزرگتر وقتی است که آدمی، عدد را جایگزین روایت کرد.
میگویند استالین گفته است: کشتن یکنفر، جنایت است، کشتنمیلیونها نفر فقط یک آمار. استالین با این روایت، اولین کاشف نقش عدد در تطهیر یا تقلیل واقعیت بوده است.
امروز عدد برای ما ایرانیانِ سالهای کرونا، فقط گفت: ۵۴۱ و نگفت که روایت عشق، امید، تقلاها، تنهاییها، دویدنها، مرارتها، علاقهها، رویاهای تنها یک تن از زندگاندیروز ومردگانامروز که از خونو گوشت و روحتبدیل به عدد شدند، چه حجم وسیعی از ذهن واحساس و زمان و چه تعداد انسان دیگر را دربرمیگرفت و حالا اینجغرافیای وسیع احساس و تجربه زیسته، زیر خروارها خاک و آهک مدفون است.
عددها گُنگ اند. تمامچیزهایی که بشر بخاطرش پز میدهد و برایش چوبخط میکشد که بفهمد تمدنش چقدر جلوتر رفته، فقط ابزارهای «مختصرسازند». اختصار فاصله با واتسآپ وسیگنال و ...، اختصار لحظات زندگی از شادی تا غم و شادی و خوراک و خورد در اینستاگرام، اختصار خشمها، بیانیهها، حزبها، نظریهها، حرفها، ایدهها و... در توییتر وعجیب اینکه اینها دستآخر اینها هیچکدام «لحن» رامنتقل نکردهاند و تنها واقعیت را و حجم بزرگ وآزاردهندهاش را با عدد یا تکرار، تقلیل دادند و «لایک» آمد که جایگزین وجدان کاذب ما در همراهی و همدلی با همه مصیبتهای نوع بشر شود.
آدمی یعنی داشتن دو چیز: تن زیستی و تجربه زیسته. تن زیستی که فرسوده وبیمار میشود، همه چیز فرومیریزد. ما ایرانیان دیری است که تجربه زیستهمان فرو ریخته بود و در این فروریختنها، دردها، غمها، دریغ یادها و... آن تن زیستی همراهیمان میکرد، حالا او نیز یارای آمدن ندارد، تن، تازه یاد ما ایرانیها آمده، مثل کودک سرپا که دنبال پای شتر قافله خسته خاطرات و رنجهای روحمان میآمد و...
ادامه در کامنت
معمول است که آدم در این موقع، یاد طرف بیاندازد که: «تایپ، لحن رو منتقل نمیکنه». من فکر میکنم همه آن شیوهها که بشر برای جایگزین کردن لحنش انتخاب کرده است، ادای انتقال منظور را در میآورند و این ادا هم به آنچهمنظور نظر است یا اتفاق افتاده خیانت میکند.
نوشتن از ضجه یک عزیزْ از دستداده، نمیتواند جایگزین ضجه و سوز دل آدمی شود. نوشتن از مرگ نمیشود جایگزین مرگ شود. خیانت بزرگتر وقتی است که آدمی، عدد را جایگزین روایت کرد.
میگویند استالین گفته است: کشتن یکنفر، جنایت است، کشتنمیلیونها نفر فقط یک آمار. استالین با این روایت، اولین کاشف نقش عدد در تطهیر یا تقلیل واقعیت بوده است.
امروز عدد برای ما ایرانیانِ سالهای کرونا، فقط گفت: ۵۴۱ و نگفت که روایت عشق، امید، تقلاها، تنهاییها، دویدنها، مرارتها، علاقهها، رویاهای تنها یک تن از زندگاندیروز ومردگانامروز که از خونو گوشت و روحتبدیل به عدد شدند، چه حجم وسیعی از ذهن واحساس و زمان و چه تعداد انسان دیگر را دربرمیگرفت و حالا اینجغرافیای وسیع احساس و تجربه زیسته، زیر خروارها خاک و آهک مدفون است.
عددها گُنگ اند. تمامچیزهایی که بشر بخاطرش پز میدهد و برایش چوبخط میکشد که بفهمد تمدنش چقدر جلوتر رفته، فقط ابزارهای «مختصرسازند». اختصار فاصله با واتسآپ وسیگنال و ...، اختصار لحظات زندگی از شادی تا غم و شادی و خوراک و خورد در اینستاگرام، اختصار خشمها، بیانیهها، حزبها، نظریهها، حرفها، ایدهها و... در توییتر وعجیب اینکه اینها دستآخر اینها هیچکدام «لحن» رامنتقل نکردهاند و تنها واقعیت را و حجم بزرگ وآزاردهندهاش را با عدد یا تکرار، تقلیل دادند و «لایک» آمد که جایگزین وجدان کاذب ما در همراهی و همدلی با همه مصیبتهای نوع بشر شود.
آدمی یعنی داشتن دو چیز: تن زیستی و تجربه زیسته. تن زیستی که فرسوده وبیمار میشود، همه چیز فرومیریزد. ما ایرانیان دیری است که تجربه زیستهمان فرو ریخته بود و در این فروریختنها، دردها، غمها، دریغ یادها و... آن تن زیستی همراهیمان میکرد، حالا او نیز یارای آمدن ندارد، تن، تازه یاد ما ایرانیها آمده، مثل کودک سرپا که دنبال پای شتر قافله خسته خاطرات و رنجهای روحمان میآمد و...
ادامه در کامنت
۲.۱k
۰۸ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.