پارت ³
پارت ³
دوشی ۵ مینی گرفت و بیرون اومد،بعد از خشک کردن موهای مشکی و لختش لباس رو پوشید،مشغول کشیدن خط چشم برای چشم های گربه ایش شد،بعد از اتمام ،رژی به سرخی گل رز زد و عطری که تهیونگ براش گرفته بود رو زد،لبخندی فیک زد و زیر لب گفت:
+نمیزارم کسی فراموشت کنه..
در رو باز کرد و همراه الکس به اتاق جلسات رفت..اتاقی که جز تهیونگ کسی حق ورود بهش رو نداشت حالا توسط معشوقش اداره میشد،در زد و وارد شد روی صندلی مخصوص نشست و سلامی داد
+سلام آقایون،دیر نکردم که،خب جلسه رو شروع کنیم
=خوش اومدید خانوم کیم
نگاهی به پسر انداخت،جنتلمن و جذاب بود،ولی صد در صد به پای تهیونگ نمیرسید
+ممنونم،خب بی معطلی میرم سر بحث اصلی،همه ی ما بعد از مرگ آقای کیم تهیونگ سوگوار و غمگین هستیم،حالا ما امروز جمع شدیم تا بهتون بگم که اداره ی این باند توسط کی..
=صد در صد توسط منه،چون هیچکس صمیمی تر از من با تهیونگ نبود،مگه نه آقایون؟
همه سری تکون دادند
ا،ت پوزخندی زد و گفت
+آقای؟
=کانگ سون وو
+آقای کانگ،توهم زدن کار خوبی نیست!
+همونطور که میگفتم،با توجه به صحبت های ایشون قبل از مرگشون،تمامی اموال،و همینطور باند ایشون به خانوم کیم ا.ت میرسه،که یعنی خود من!
=اعتراض دارم
بی اهمیت گفت
+من اینجا قوانینی دارم،پس نکته به نکته رو حفظ میکنید و اگر سرپیچی بشه مجازات سختی در پیش خواهید داشت
1-حق دخالت در کار های من رو ندارید
2-دست راست من آقای لی الکس هستن و بعد از من،هر چی ایشون گفتن بی چون و چرا اجرا میشه
3-هر جاسوسی ای در باند ببینم،بدون ذره ای رحم و دلسوزی اون شخص خواهد مرد
4-وقتی دستوری میدم،حق ندارید نافرمانی کنید
5-عملیات ها با مجوز من انجام میشه،پس سرخود نباشید
+خب آقایون،جلسه تمومه،امیدوارم باندمون قوی تر و بهتر بشه
دوشی ۵ مینی گرفت و بیرون اومد،بعد از خشک کردن موهای مشکی و لختش لباس رو پوشید،مشغول کشیدن خط چشم برای چشم های گربه ایش شد،بعد از اتمام ،رژی به سرخی گل رز زد و عطری که تهیونگ براش گرفته بود رو زد،لبخندی فیک زد و زیر لب گفت:
+نمیزارم کسی فراموشت کنه..
در رو باز کرد و همراه الکس به اتاق جلسات رفت..اتاقی که جز تهیونگ کسی حق ورود بهش رو نداشت حالا توسط معشوقش اداره میشد،در زد و وارد شد روی صندلی مخصوص نشست و سلامی داد
+سلام آقایون،دیر نکردم که،خب جلسه رو شروع کنیم
=خوش اومدید خانوم کیم
نگاهی به پسر انداخت،جنتلمن و جذاب بود،ولی صد در صد به پای تهیونگ نمیرسید
+ممنونم،خب بی معطلی میرم سر بحث اصلی،همه ی ما بعد از مرگ آقای کیم تهیونگ سوگوار و غمگین هستیم،حالا ما امروز جمع شدیم تا بهتون بگم که اداره ی این باند توسط کی..
=صد در صد توسط منه،چون هیچکس صمیمی تر از من با تهیونگ نبود،مگه نه آقایون؟
همه سری تکون دادند
ا،ت پوزخندی زد و گفت
+آقای؟
=کانگ سون وو
+آقای کانگ،توهم زدن کار خوبی نیست!
+همونطور که میگفتم،با توجه به صحبت های ایشون قبل از مرگشون،تمامی اموال،و همینطور باند ایشون به خانوم کیم ا.ت میرسه،که یعنی خود من!
=اعتراض دارم
بی اهمیت گفت
+من اینجا قوانینی دارم،پس نکته به نکته رو حفظ میکنید و اگر سرپیچی بشه مجازات سختی در پیش خواهید داشت
1-حق دخالت در کار های من رو ندارید
2-دست راست من آقای لی الکس هستن و بعد از من،هر چی ایشون گفتن بی چون و چرا اجرا میشه
3-هر جاسوسی ای در باند ببینم،بدون ذره ای رحم و دلسوزی اون شخص خواهد مرد
4-وقتی دستوری میدم،حق ندارید نافرمانی کنید
5-عملیات ها با مجوز من انجام میشه،پس سرخود نباشید
+خب آقایون،جلسه تمومه،امیدوارم باندمون قوی تر و بهتر بشه
۲.۱k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.