p2وقتی توالت خوابگاه گرفته
پارت 2 وقتی توالت خوابگاه گرفته
درخواستی
--------------------
جیمین
-ایییییی ا/ت خدا لعنتت کنه این چ کوفت زهرماری ای بود بهم دادی اسهال شدم ....
جین از تو اشپز خونه داد میزنه;اشپریش از تهیونگ هم گو*هتره
تهیونگ از تو دستشویی در حال تلاش برای باز کردن دستشویی ;شنیدم چی گفتی هیونگ
یونگی;شانس اوردیم گذاشتیم اولل جیمین امتحان کنه ....خدا رو شکر این بلا سرم نیومد
ا/ت;اوپا تو هم طرف اونا رو میگیری؟
یونگی; نع....من فقط خوشحالم ک زودتر دستپختتو نخوردم....خدا ب شوهرت صبر بده
جیمین عربده میزنه; الان من تو این وضعم شما دارین راجب اون بدبخت صحبت میکنین؟بابا کی حاضره اینو بگیره؟
تو ی بالشی سنگین رو سمتش پرت میکنی ولی خب از نشونه گیری فوقالعادت بدجایی میخوره و الان جیمین رفته بین چمنا ی جایی پیدا کنه تا کارشو بکنه
--------------------
تهیونگ
در حال ناز کردن یونتان برای ارامش ...(ولی فرض کن عین سگ دستشویی داشته باشی یهویی بری خالیش کنی اوووی کیف میده )
ا/ت از کنارش رد میشه و نگاهی به ته میندازه ...
+اوپا چ احساسی داری؟
-تو وقتی داری میترکی چ احساسی داری؟
شونه بالا میندازی;نمیدونم ولی جم کن یکم خودتو ... احساست از شلوارت معلومه
--------------------------
کوک
هیچ فرصتی برای تو بهتر از این نیست....وقتی دیدی کوک قیافه ی مظلوم و بدبخت بیچاره ای گرفته و پاهاشو بغل کرده رفتی ب بطری اب تگری از یخچال برداشتی و نشستی کنارش و نوش جان کردی ....قلوپ قلوپ با صدای بلللللنددددد
کوک ی نگاه بهت انداخت و توی ی حرکت بطری رو ازت گرفت و روی سرت خالی کرد ....
تو هم بطری کناریت رو برداشتی و اونم .....
جنگ تا نیم ساعت ادامه داشت و ریده بودین ب سر و وضع خودتون و خونه ....جوری ک از لوستر و سقف هم اب میچکید .....اخرش خودتون خسته شدین و افتادین روی مبل
+اوپا میگم شاشیدی توی خودت یا من اب ریختم روت؟
-نمیدونم
.............
چطور بود؟ اگ تونستم لبخند روی لبات بیارم لایک کن و اگ خندیدی کامنت بزار برام خوشحال شم
درخواستی
--------------------
جیمین
-ایییییی ا/ت خدا لعنتت کنه این چ کوفت زهرماری ای بود بهم دادی اسهال شدم ....
جین از تو اشپز خونه داد میزنه;اشپریش از تهیونگ هم گو*هتره
تهیونگ از تو دستشویی در حال تلاش برای باز کردن دستشویی ;شنیدم چی گفتی هیونگ
یونگی;شانس اوردیم گذاشتیم اولل جیمین امتحان کنه ....خدا رو شکر این بلا سرم نیومد
ا/ت;اوپا تو هم طرف اونا رو میگیری؟
یونگی; نع....من فقط خوشحالم ک زودتر دستپختتو نخوردم....خدا ب شوهرت صبر بده
جیمین عربده میزنه; الان من تو این وضعم شما دارین راجب اون بدبخت صحبت میکنین؟بابا کی حاضره اینو بگیره؟
تو ی بالشی سنگین رو سمتش پرت میکنی ولی خب از نشونه گیری فوقالعادت بدجایی میخوره و الان جیمین رفته بین چمنا ی جایی پیدا کنه تا کارشو بکنه
--------------------
تهیونگ
در حال ناز کردن یونتان برای ارامش ...(ولی فرض کن عین سگ دستشویی داشته باشی یهویی بری خالیش کنی اوووی کیف میده )
ا/ت از کنارش رد میشه و نگاهی به ته میندازه ...
+اوپا چ احساسی داری؟
-تو وقتی داری میترکی چ احساسی داری؟
شونه بالا میندازی;نمیدونم ولی جم کن یکم خودتو ... احساست از شلوارت معلومه
--------------------------
کوک
هیچ فرصتی برای تو بهتر از این نیست....وقتی دیدی کوک قیافه ی مظلوم و بدبخت بیچاره ای گرفته و پاهاشو بغل کرده رفتی ب بطری اب تگری از یخچال برداشتی و نشستی کنارش و نوش جان کردی ....قلوپ قلوپ با صدای بلللللنددددد
کوک ی نگاه بهت انداخت و توی ی حرکت بطری رو ازت گرفت و روی سرت خالی کرد ....
تو هم بطری کناریت رو برداشتی و اونم .....
جنگ تا نیم ساعت ادامه داشت و ریده بودین ب سر و وضع خودتون و خونه ....جوری ک از لوستر و سقف هم اب میچکید .....اخرش خودتون خسته شدین و افتادین روی مبل
+اوپا میگم شاشیدی توی خودت یا من اب ریختم روت؟
-نمیدونم
.............
چطور بود؟ اگ تونستم لبخند روی لبات بیارم لایک کن و اگ خندیدی کامنت بزار برام خوشحال شم
۱۴.۲k
۲۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.