پارت ۱۴
از زبان هانا:
امروز روز تولد ات بود منم یه کافه اجاره کردم تا برای یه روز در اختیار ما باشه.چند نفر رو آوردم تا کافه رو تزعین کنن و تم تولد بزنن منم یه کیک صورتی با طعم توت فرنگی ک ات عاشقش بود گرفتم و شروع کردم به چیدن شمع روش یه میز عالی با کلی خوراکی چیدیم و تهیونگ و دوستش ک فکر کنم اسمش جونگکوک بود اومدن کافه تهیونگ یه کت و شلوار پوشیده بود خیلی داف شده بودن با دوستش منم رفتم خونه تا ات و میا رو با خودم بیارم کافه
~(درخونه رو باز میکنه و وارد خونه میشه) ات ات بدوو حاضر شو بریم بیروننن
_چیع چیشده
~میگم حاضر شو بریم بیرون
_کجا بریم
~بیا بریم خودت میفهمی فقط لباس خفن بپوش
_مگه همیشه تیپم بده
~چصمغز منظورم اینه که لباس مهمونی بپوش، میا خاله قربونت برم من بیا بریم حاظرت کنم بریم بیرون
٪خاله خاله کجا میخایم بریم
~بدو بیا تا بهت بگم. میا امروز تولد مامانته و منم میخام سورپرایزش کنم و قراره امروز یه نفر رو ک خیلی دوستش داره رو بعد چندسال ببینه فقط الان نری به مامانت بگی (درگوشش میگه)
٪نه خاله جون نمیگم خودم میدونم یه رازه
از زبان ات:
یه تیشرت لش و خفن پوشیم با یه شلوار لی از اونا ک زانوشون پارهست (بچه ها مسخرم نکنید نمیدونم اسم اون شلوارا چیه😂) با یه کتونی نایک بعد هم یه خط چشم خفن کشیدم و موهام رو مثل همیشه چتری ریختم و موهای پشتم رو باز گزاشتم یه رژلب قرمز هم زدم استایلم خیلی دارک شده بود
هانا هم یه هودی لش و سرمه ای کرد تن میا با یه شلوار لش لی با یدونه کتونی سفید کیوت و موهاش روهم براش خرگوشی بسته بود و مثل من واسش چتری گذاشته بود
خیلی خفن شده بودیم
~میا خوشبحالت چ مامانی داری
_پس چی خیییلی هم باید خوش به حالش باشه
رفتیم و رسیدیم به یه کافه
..........
(مطمئنم الان جرم میدید اینقد میگید پارت بعدی رو بزار😂)
امروز روز تولد ات بود منم یه کافه اجاره کردم تا برای یه روز در اختیار ما باشه.چند نفر رو آوردم تا کافه رو تزعین کنن و تم تولد بزنن منم یه کیک صورتی با طعم توت فرنگی ک ات عاشقش بود گرفتم و شروع کردم به چیدن شمع روش یه میز عالی با کلی خوراکی چیدیم و تهیونگ و دوستش ک فکر کنم اسمش جونگکوک بود اومدن کافه تهیونگ یه کت و شلوار پوشیده بود خیلی داف شده بودن با دوستش منم رفتم خونه تا ات و میا رو با خودم بیارم کافه
~(درخونه رو باز میکنه و وارد خونه میشه) ات ات بدوو حاضر شو بریم بیروننن
_چیع چیشده
~میگم حاضر شو بریم بیرون
_کجا بریم
~بیا بریم خودت میفهمی فقط لباس خفن بپوش
_مگه همیشه تیپم بده
~چصمغز منظورم اینه که لباس مهمونی بپوش، میا خاله قربونت برم من بیا بریم حاظرت کنم بریم بیرون
٪خاله خاله کجا میخایم بریم
~بدو بیا تا بهت بگم. میا امروز تولد مامانته و منم میخام سورپرایزش کنم و قراره امروز یه نفر رو ک خیلی دوستش داره رو بعد چندسال ببینه فقط الان نری به مامانت بگی (درگوشش میگه)
٪نه خاله جون نمیگم خودم میدونم یه رازه
از زبان ات:
یه تیشرت لش و خفن پوشیم با یه شلوار لی از اونا ک زانوشون پارهست (بچه ها مسخرم نکنید نمیدونم اسم اون شلوارا چیه😂) با یه کتونی نایک بعد هم یه خط چشم خفن کشیدم و موهام رو مثل همیشه چتری ریختم و موهای پشتم رو باز گزاشتم یه رژلب قرمز هم زدم استایلم خیلی دارک شده بود
هانا هم یه هودی لش و سرمه ای کرد تن میا با یه شلوار لش لی با یدونه کتونی سفید کیوت و موهاش روهم براش خرگوشی بسته بود و مثل من واسش چتری گذاشته بود
خیلی خفن شده بودیم
~میا خوشبحالت چ مامانی داری
_پس چی خیییلی هم باید خوش به حالش باشه
رفتیم و رسیدیم به یه کافه
..........
(مطمئنم الان جرم میدید اینقد میگید پارت بعدی رو بزار😂)
۱۵.۵k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.