مرگ تا عشق پارت ۲۷
کوک :
وقتی ات این حرف زد دلم براش سوخت توی بغلم گرفتمش ولی هنوز خمار اون لباش بودم .
سعی کردم جلوی خودم بگیرم .
ات دستش ازاد کرد به سمت دهنش برد دیدم دهنش خونی شده .
بعد چند دقیقه بیهوش شد .
ترسیده بودم .براید استایل بغلش کردم به سمت اتاق خودم بردمش .
نمرت نمیتونستم به بیمارستان ببرمش توی این وضعیت چون اگه نسبت ات با من را می پرسیدن هیچ مدارکی نداشتم چون هنوز آماده نبودن.
زنگ زدم به دکتر خانوادگیمون.
(اون ورد واید هندسامه،شونه های پهن داره ، قد بلند داره ،اون جذابه)
جین سریع خودش رسیدند اینجا و یه سوزن توی گردن ات زد .
خونریزیش بند اومده بود .
جین گفت چیزی نیست .
بعد ۱ ساعت ات بهوش اومد.
اجوما برام قرص ضد خماری گرفته بود اون هارو خوردم تا از خمار بودنم کم شه .
رفتم سمت ات میخواستم دستش بگیرم که چشماش روی هم فشورد احساس کردم از من میترسه پس خیلی آروم این کارو کردم .
بهش گفتم :نگران نباش اون قرص هارو برات پیدا میکنم
وقتی ات این حرف زد دلم براش سوخت توی بغلم گرفتمش ولی هنوز خمار اون لباش بودم .
سعی کردم جلوی خودم بگیرم .
ات دستش ازاد کرد به سمت دهنش برد دیدم دهنش خونی شده .
بعد چند دقیقه بیهوش شد .
ترسیده بودم .براید استایل بغلش کردم به سمت اتاق خودم بردمش .
نمرت نمیتونستم به بیمارستان ببرمش توی این وضعیت چون اگه نسبت ات با من را می پرسیدن هیچ مدارکی نداشتم چون هنوز آماده نبودن.
زنگ زدم به دکتر خانوادگیمون.
(اون ورد واید هندسامه،شونه های پهن داره ، قد بلند داره ،اون جذابه)
جین سریع خودش رسیدند اینجا و یه سوزن توی گردن ات زد .
خونریزیش بند اومده بود .
جین گفت چیزی نیست .
بعد ۱ ساعت ات بهوش اومد.
اجوما برام قرص ضد خماری گرفته بود اون هارو خوردم تا از خمار بودنم کم شه .
رفتم سمت ات میخواستم دستش بگیرم که چشماش روی هم فشورد احساس کردم از من میترسه پس خیلی آروم این کارو کردم .
بهش گفتم :نگران نباش اون قرص هارو برات پیدا میکنم
۵۰.۴k
۰۳ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.