پارت ۳
همین که قدم اول. رو بیرون از تاقم گذاشت انگار که چیزی رو یادش اومده باشه دوباره به اتاقم برگشت و به سمت تختی که من زیرش پناه گرفته بودم اومد از استرس نفس کشیدن برام سخت شده بود
ملافه رو کلا کشید روی کنار و منو زیر تخت دیدم
_پیدات کردم دختره ی شیطون
+.....
داشت منو میشید بیرون که دستشو گاز گرفتم و از اون طرف تخت فرار کردم
و فهمیدم که اسلحمو جا گذاشتم....
لعنتی
از راه رو گذشتم و داشتم از پله ها پایین میرفتم که دیدم سالن خالی از جمعیت شده داشتم مدوییدم به سمت پایین که همون مرد جوون که سعی داشت منو بگیره از پشت منو گرفت و دستامو بست بعد هم دستم رو به سمت خودش کشید..
_بیا بریم دختر کوچولو جات امنه
+ولم کنننن
ملافه رو کلا کشید روی کنار و منو زیر تخت دیدم
_پیدات کردم دختره ی شیطون
+.....
داشت منو میشید بیرون که دستشو گاز گرفتم و از اون طرف تخت فرار کردم
و فهمیدم که اسلحمو جا گذاشتم....
لعنتی
از راه رو گذشتم و داشتم از پله ها پایین میرفتم که دیدم سالن خالی از جمعیت شده داشتم مدوییدم به سمت پایین که همون مرد جوون که سعی داشت منو بگیره از پشت منو گرفت و دستامو بست بعد هم دستم رو به سمت خودش کشید..
_بیا بریم دختر کوچولو جات امنه
+ولم کنننن
۵.۴k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.