فیک جانگ کوک(نفرت نمی گذارد عاشق باشم)پارت۳*
از زبان سوهو:
رسیدیم به عمارت جینو.تا از ماشین پیاده شدم پاهام سست شد و داشتم میوفتادم که کوک بقلم کرد.پاشدم و رفتیم تو عمارت.که جینو با اشتیاق تمام به کوک سلام کرد.عصبانی شدم .اومدم یه چیز به گم که کوک بهم نگاه کرد و ابرو هاش رو بالا انداخت .با معنای این که هیچی نگو.
داشتم همسر پارک جیمین حرف می زدم که حالم بهم خورد و سریع رفتم سمت دستشویی.لباسم رو جمع کردم که کثیف نشه.
بیرون که اومدم همسیر پارک جیمین جینا گفت:
جینا:سوهو خوبی(جینا دوست صمیمی سوهو هست)
سوهو:خوبم چیزیم نیست
جینا:سوهو نکنه که تو...
سوهو:جینا من باردار نیستم خب فهمیدی.
جینا:باشه ناراحت نشو رفتم یه چیزی وردارم بخورم که دیدم مبایل کوک رو میز هشت تا پیام اومد فوضولیم گل کرد ببینم چیه .
پیام:عشقم
پیام:عشقم کوشی
فردا ناهار بیا خونم
بغضم گرفت یادم افتاد فردا سالگرد ازدواجمونه.گریم رو نگه داشتم که ارایشم خراب نشه با خودم گفت شب به کوک می گم فردا ناهار بیاد خونه اگه گفت باشه یعنی این ادمه مضاحمه اما اگر گفت نه.یعنی داره به من خیانت می کنه.
بای تا پارت بعد💋
رسیدیم به عمارت جینو.تا از ماشین پیاده شدم پاهام سست شد و داشتم میوفتادم که کوک بقلم کرد.پاشدم و رفتیم تو عمارت.که جینو با اشتیاق تمام به کوک سلام کرد.عصبانی شدم .اومدم یه چیز به گم که کوک بهم نگاه کرد و ابرو هاش رو بالا انداخت .با معنای این که هیچی نگو.
داشتم همسر پارک جیمین حرف می زدم که حالم بهم خورد و سریع رفتم سمت دستشویی.لباسم رو جمع کردم که کثیف نشه.
بیرون که اومدم همسیر پارک جیمین جینا گفت:
جینا:سوهو خوبی(جینا دوست صمیمی سوهو هست)
سوهو:خوبم چیزیم نیست
جینا:سوهو نکنه که تو...
سوهو:جینا من باردار نیستم خب فهمیدی.
جینا:باشه ناراحت نشو رفتم یه چیزی وردارم بخورم که دیدم مبایل کوک رو میز هشت تا پیام اومد فوضولیم گل کرد ببینم چیه .
پیام:عشقم
پیام:عشقم کوشی
فردا ناهار بیا خونم
بغضم گرفت یادم افتاد فردا سالگرد ازدواجمونه.گریم رو نگه داشتم که ارایشم خراب نشه با خودم گفت شب به کوک می گم فردا ناهار بیاد خونه اگه گفت باشه یعنی این ادمه مضاحمه اما اگر گفت نه.یعنی داره به من خیانت می کنه.
بای تا پارت بعد💋
۴۳.۳k
۱۰ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.