p.t 1 (دیوانع وار دوست دارم)
کنار کانال اب ایستادع بودم سرمای هوا به صورتم میخورد واز اخرین باری که دیدمش و بغلش کردم خیلی میگزرع تقریبا یه ماه از وقتی که دستام سردمو تو زمستون دورش میپیچیدم و از گرمای بدنش روز ها میتونستم استفادع کنم لبخندش ولی حالا نبود تو این فکرا بودم که قطرع ای اشک از چشم اومد سری پاکش کردم سوار ماشین شدم یعنی واسع چی بدون دلیل ترکم کرد من دیوانع وار دوسش دارم حتا حاظر شدم تورو ی خانوادم بعیستم و از ایران ول کنم بیام کره به خووم اومدم دیدم به یه گربه زدم از ماشین پیادع شدم بلندش کردم رفتم سمت فروشگاه چنتا لاند گرفتم پاهاشو بستم و گزاشتمش تو ماشین رسیدم خونه یکم شیر ریختم تو یه کاسع و گزاشتم براش خودمم رفتم تو رخت خابم و کمکم خابم برد
۹.۹k
۰۱ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.