هتل ماه🌙🏨
هتل ماه🌙🏨
part:⁵
جیهوپ:باشه...به هر حال من میرم
خانوم مین:خداحافظ پسرم
جیهوپ:خدانگهدار
ویو جیهوپ
ساعت ها بود جلو در وایستاده بودم و به مهمون ها نگاه میکردم
برام عجیب بود تو این چند ساعت هیچ مهمونی نظرم رو جلب نکرده بود
واقعا دیگه خسته شده بودم
بیونگ هو:چرا چند وقته اینجا وایستادی
جیهوپ:من سرخدمتکار شدم ولی اولش باید یک نفر رو انتخاب کنم و کاملا من بهش خدمات بدم
بیونگ هو:خب چرا نمیری لیست مهمون ها رو نگاه نمیکنی
جیهوپ:مگه همچین لیستی هم وجود داره
بیونگ هو:آره
بیونگ هو از تو کمد پایینی یه لیست بزرگ بهم داد
بیونگ هو:اینم لیست تمام کسانی که تو این هتلن همین طور اخلاقشون و دلیل مرگشون هم داخلش نوشته
جیهوپ:جدی بده ببینم
داخل اون لیست افراد زیادی نوشته شده بود
و دلیل های مرگشون هم متفاوت بود
یکی در اثر تصادف
یکی سقوط از هواپیما
یکی از ترس زیاد
ولی تو بین اون ها یک نفر بود که نه اخلاقش رو نوشته بودن نه دلیل مرگش رو حتی اسمش هم ننوشته بودن فقط فامیلی نوشته شده بود
"خانوم جئون"
همین
جدی چجوری ممکنه
خیلی درموردش کنجکاو شده بودم
دلم میخواست برم خدمتگذارش بشم
ولی آخه از کجا بدونم چه اخلاقی داره
پایینش نوشته بود از ساله ²⁰²⁰ اینجا عه
پس چرا از این هتل نرفته بیرون
تو این هتل هیچکس بیشتر از سه ماه نمیتونه بمونه چجوری آخه....
من باید بفهمم حتی اگر یه قاتل باشه
________________________________________________________________________________________________________
آقای لی:واقعا میخوای اون رو به سرپرستی بگیری
جیهوپ:اوهوم
آقای لی:باشه جلوت رو نمیگیرم
از کیفش کلید در اورد و بهم داد
آقای لی:اینم کلید اتاقش
جیهوپ:فقط یه سوال....
آقای لی:نپرس،جواب نمیدم
جیهوپ:یااااا
آروم درِ اتاق رو وا کرد
همه جا تاریک بود
چشم چشم رو نمیدید
با اینکه روز بود اون اتاق کاملا تاریک بود
پرده ها کشیده شده بودن و چراغ ها هم خاموش
آروم رفت سمته پرده ها و پرده ها رو کشید
که صدایی اومد
....:اون رو نکش
جیهوپ شکه شده بود
دور ورش رو نگاه کرد هیچ کس نبود
پس صدا از کجا میومد
جیهوپ:ت.تو کی هستی
هیچ صدایی نشنید
مجبور بود واقعا پرده ها رو بکشه
پرده رو با یه حرکت کشید
نور به داخل اتاق نفوذ کرد
....:بهت گفتم نکش(بغض)
به سمت صدا برگشت
رو زمین هیچ کس نبود
به بالا نگاه کرد
بازم هیچ کس نبود
یهو صدای افتادن چیزی از داخل کمد اومد
حتما تو کمد بود
در کمد رو وا کرد
که.....
ادامه دارد.....
ببخشید خودتون میدونید که فصل مدرسه است مجبورم دیر به دیر بزارم
شرط
لایک:۲۰
کامنت:۸
part:⁵
جیهوپ:باشه...به هر حال من میرم
خانوم مین:خداحافظ پسرم
جیهوپ:خدانگهدار
ویو جیهوپ
ساعت ها بود جلو در وایستاده بودم و به مهمون ها نگاه میکردم
برام عجیب بود تو این چند ساعت هیچ مهمونی نظرم رو جلب نکرده بود
واقعا دیگه خسته شده بودم
بیونگ هو:چرا چند وقته اینجا وایستادی
جیهوپ:من سرخدمتکار شدم ولی اولش باید یک نفر رو انتخاب کنم و کاملا من بهش خدمات بدم
بیونگ هو:خب چرا نمیری لیست مهمون ها رو نگاه نمیکنی
جیهوپ:مگه همچین لیستی هم وجود داره
بیونگ هو:آره
بیونگ هو از تو کمد پایینی یه لیست بزرگ بهم داد
بیونگ هو:اینم لیست تمام کسانی که تو این هتلن همین طور اخلاقشون و دلیل مرگشون هم داخلش نوشته
جیهوپ:جدی بده ببینم
داخل اون لیست افراد زیادی نوشته شده بود
و دلیل های مرگشون هم متفاوت بود
یکی در اثر تصادف
یکی سقوط از هواپیما
یکی از ترس زیاد
ولی تو بین اون ها یک نفر بود که نه اخلاقش رو نوشته بودن نه دلیل مرگش رو حتی اسمش هم ننوشته بودن فقط فامیلی نوشته شده بود
"خانوم جئون"
همین
جدی چجوری ممکنه
خیلی درموردش کنجکاو شده بودم
دلم میخواست برم خدمتگذارش بشم
ولی آخه از کجا بدونم چه اخلاقی داره
پایینش نوشته بود از ساله ²⁰²⁰ اینجا عه
پس چرا از این هتل نرفته بیرون
تو این هتل هیچکس بیشتر از سه ماه نمیتونه بمونه چجوری آخه....
من باید بفهمم حتی اگر یه قاتل باشه
________________________________________________________________________________________________________
آقای لی:واقعا میخوای اون رو به سرپرستی بگیری
جیهوپ:اوهوم
آقای لی:باشه جلوت رو نمیگیرم
از کیفش کلید در اورد و بهم داد
آقای لی:اینم کلید اتاقش
جیهوپ:فقط یه سوال....
آقای لی:نپرس،جواب نمیدم
جیهوپ:یااااا
آروم درِ اتاق رو وا کرد
همه جا تاریک بود
چشم چشم رو نمیدید
با اینکه روز بود اون اتاق کاملا تاریک بود
پرده ها کشیده شده بودن و چراغ ها هم خاموش
آروم رفت سمته پرده ها و پرده ها رو کشید
که صدایی اومد
....:اون رو نکش
جیهوپ شکه شده بود
دور ورش رو نگاه کرد هیچ کس نبود
پس صدا از کجا میومد
جیهوپ:ت.تو کی هستی
هیچ صدایی نشنید
مجبور بود واقعا پرده ها رو بکشه
پرده رو با یه حرکت کشید
نور به داخل اتاق نفوذ کرد
....:بهت گفتم نکش(بغض)
به سمت صدا برگشت
رو زمین هیچ کس نبود
به بالا نگاه کرد
بازم هیچ کس نبود
یهو صدای افتادن چیزی از داخل کمد اومد
حتما تو کمد بود
در کمد رو وا کرد
که.....
ادامه دارد.....
ببخشید خودتون میدونید که فصل مدرسه است مجبورم دیر به دیر بزارم
شرط
لایک:۲۰
کامنت:۸
۶.۸k
۰۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.