Part9
Part9
عشق اجاره ای
کوک: دستشو گرفتم و برگردوندمش و دستمو گذاشتم رو صورتشو و گفتم: حالت خوبه، گریه نکن چشما به این قشنگی
سلینا: عسبانی شدم و دستشو از صورتم کندم و گفتم: خفه شو همش تقصیر توعه، تویه لا*شی(ادمین:خفه شو دختره سانسوررر😂) آشغالی برو گمشو
و بعد رفتم
کوک: حرفایی که بهم زد خنجر خیلی بدی بود دلمو نمیدونستم چطوری اروم کنم همون لحظه بارون اومد نایه راه رفتن نداشتم پس همون جا وسط جاده نشستم
سلینا: داشتم مثل 🐶 گریه میکردم اشکام مثل بارون داشت از چشام میومد همینطوری داشتم راه میرفتم و گریه میکردم که دیدم چکه چکه آب از اسمون میچیکه و و اسمونم داشت مثل من گریه میکرد، فک کنم یکی مثل خودمو پیدا کردم(منظورش اسمونه) و من و اسمون همینطوری داشتیم گریه میکردیم
سر در گمشده بودم خودموگم کردم داشتم به خاطرات قبلی خودمو و کوک فکر میکردم و همینطوری گریه میکردم «(بچه ها من آهنگ این لحظه رو که سلینا گریه میکرد و خاطراتش از جلوی چشاش رد شده بود و بارون میومدو... رو میزارم)»
که یهو...
عشق اجاره ای
کوک: دستشو گرفتم و برگردوندمش و دستمو گذاشتم رو صورتشو و گفتم: حالت خوبه، گریه نکن چشما به این قشنگی
سلینا: عسبانی شدم و دستشو از صورتم کندم و گفتم: خفه شو همش تقصیر توعه، تویه لا*شی(ادمین:خفه شو دختره سانسوررر😂) آشغالی برو گمشو
و بعد رفتم
کوک: حرفایی که بهم زد خنجر خیلی بدی بود دلمو نمیدونستم چطوری اروم کنم همون لحظه بارون اومد نایه راه رفتن نداشتم پس همون جا وسط جاده نشستم
سلینا: داشتم مثل 🐶 گریه میکردم اشکام مثل بارون داشت از چشام میومد همینطوری داشتم راه میرفتم و گریه میکردم که دیدم چکه چکه آب از اسمون میچیکه و و اسمونم داشت مثل من گریه میکرد، فک کنم یکی مثل خودمو پیدا کردم(منظورش اسمونه) و من و اسمون همینطوری داشتیم گریه میکردیم
سر در گمشده بودم خودموگم کردم داشتم به خاطرات قبلی خودمو و کوک فکر میکردم و همینطوری گریه میکردم «(بچه ها من آهنگ این لحظه رو که سلینا گریه میکرد و خاطراتش از جلوی چشاش رد شده بود و بارون میومدو... رو میزارم)»
که یهو...
۵.۹k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.