𝕻𝖆𝖗𝖙 ¹⁹
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙)𝕻𝖆𝖗𝖙¹⁹
_ بیا این لباست + برو بیروننننننن( با داد ) _ باشه باشه .
از زبان تهیونگ:
لباس رو گذاشتم رو میز و رفتم بیرون پشت کمرش جای شلاق بود جاسوگ چه محکم میزنه ¥ بلاخره دیدی چقدر درد میکشه بیا بریم تو حیاط........._ خب درد بکشه به من چه ¥ تهیونگ دخترا بدنشون باید بدون هیچ زخمی باشه اما نگاه ایندختر پشت کمرش پر از جای زخم هست و از بین نمیره یه روز رفتم داشت کمرش رو جلو آینه میدید پوشوندش آزارش میده بفهم _ میگی الان چیکار کنم ¥ مادربزرگ به مم میگفت ما خون آشام ها میتونیم زخم ها رو از بین ببریم یعنی جای زخم هاش رو میشه با دندون نیش از بین ببریم _ چرا به من میگی خودت خون آشامی انجام بده ¥ خب بزار ادامه بدم باید جنس مخالف باشه و شما عزیز میتونی _ نه عمرا ¥ تر رو خدا به عنوان یک درخواست خواهر برادریه _ اینبار بخاطر تو خب برو تو اتاق بیهوشش کن ¥ باشه.........چشم هامو با پارچه بستم جای زخم هاش رو همون کاری که شی آه گفت کردم زیپ لباسشو کشیدم بالا و پارچه رو از روی چشم هام برداشتم از اتاق اومدم بیرون.....
از زبان ا/ت:
فردا صبح بلند شدم پام درد میکرد اصلا نمیتونستم راه برم روشون چقدر خلم من خودم به خودم اسیب زدم آیششش ٪ نگاه نگاه پاشو کار کن . کفشم پوشیدم به زور راه رفتم چن بار میخوردم زمین کار هامو با رو زانو انجام میدادم........راه رفتم ب سمت سطل آب که برش و دارم و برم آب پر کنم دم در هال دیگه نتونستمو خوردم زمین & حالت خوبه + آه سلام ارع خوبم & دروغ نگو نگاه دور کفشت خونی هست . کفشم در آورد انگار زخم هام هنوز تازه بود & بیا بریم باند پیچیش کنیم + باشه . کولم کرد و بردم به سمت اتاق خدمتکار ها رو تختم منو گذاشت & لطفا برید بیرون ٪ چشم آقا........٪ وایییی من قش رفتم براش . خنده ی کوتاهی کردم & چیه + مثل اینکه همه روت کراشن &بله دیگه جذابم ÷ منم خدای جذابام × من خوابم میاد & اوه اومدید خسته نباشید + سلام ÷ چش شده & باید استراحت میکرده اما این دختر خل پاشده کار کردن + خو فکر نمیکردم اینطوری بشه × یعنی درد احساس نمیکردی + چرا میکردم × پس چرا چرت میگی + خب میخواستم یه حرفی زده باشم بعد آقا یونگی مگه شوما کار ندارین به من گیر میدی × نچ + خب ولش کن ÷ خوابش میاد........
پارت بعدی پست بعدی
_ بیا این لباست + برو بیروننننننن( با داد ) _ باشه باشه .
از زبان تهیونگ:
لباس رو گذاشتم رو میز و رفتم بیرون پشت کمرش جای شلاق بود جاسوگ چه محکم میزنه ¥ بلاخره دیدی چقدر درد میکشه بیا بریم تو حیاط........._ خب درد بکشه به من چه ¥ تهیونگ دخترا بدنشون باید بدون هیچ زخمی باشه اما نگاه ایندختر پشت کمرش پر از جای زخم هست و از بین نمیره یه روز رفتم داشت کمرش رو جلو آینه میدید پوشوندش آزارش میده بفهم _ میگی الان چیکار کنم ¥ مادربزرگ به مم میگفت ما خون آشام ها میتونیم زخم ها رو از بین ببریم یعنی جای زخم هاش رو میشه با دندون نیش از بین ببریم _ چرا به من میگی خودت خون آشامی انجام بده ¥ خب بزار ادامه بدم باید جنس مخالف باشه و شما عزیز میتونی _ نه عمرا ¥ تر رو خدا به عنوان یک درخواست خواهر برادریه _ اینبار بخاطر تو خب برو تو اتاق بیهوشش کن ¥ باشه.........چشم هامو با پارچه بستم جای زخم هاش رو همون کاری که شی آه گفت کردم زیپ لباسشو کشیدم بالا و پارچه رو از روی چشم هام برداشتم از اتاق اومدم بیرون.....
از زبان ا/ت:
فردا صبح بلند شدم پام درد میکرد اصلا نمیتونستم راه برم روشون چقدر خلم من خودم به خودم اسیب زدم آیششش ٪ نگاه نگاه پاشو کار کن . کفشم پوشیدم به زور راه رفتم چن بار میخوردم زمین کار هامو با رو زانو انجام میدادم........راه رفتم ب سمت سطل آب که برش و دارم و برم آب پر کنم دم در هال دیگه نتونستمو خوردم زمین & حالت خوبه + آه سلام ارع خوبم & دروغ نگو نگاه دور کفشت خونی هست . کفشم در آورد انگار زخم هام هنوز تازه بود & بیا بریم باند پیچیش کنیم + باشه . کولم کرد و بردم به سمت اتاق خدمتکار ها رو تختم منو گذاشت & لطفا برید بیرون ٪ چشم آقا........٪ وایییی من قش رفتم براش . خنده ی کوتاهی کردم & چیه + مثل اینکه همه روت کراشن &بله دیگه جذابم ÷ منم خدای جذابام × من خوابم میاد & اوه اومدید خسته نباشید + سلام ÷ چش شده & باید استراحت میکرده اما این دختر خل پاشده کار کردن + خو فکر نمیکردم اینطوری بشه × یعنی درد احساس نمیکردی + چرا میکردم × پس چرا چرت میگی + خب میخواستم یه حرفی زده باشم بعد آقا یونگی مگه شوما کار ندارین به من گیر میدی × نچ + خب ولش کن ÷ خوابش میاد........
پارت بعدی پست بعدی
۴۸.۱k
۱۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.