فیک پروانه خونینp3
با حرفی که شین گفت احساس کردم یه سطل آب یخ ریختن روم
شین:هی میدونی مادرت کجاست ها (با عصبانیت اما اروم )
ا.ت:شین
شین:فکر نکنم در این حد اهمق باشی که ندونی چی دارم میگم باور کن اگر زر زدی کاری میکنم که پشیمون بشی
ا.ت:(به معنای تاید سر تکون داد و برگشتن)
ویو ا.ت
اصلأ به زهنم خطور نمیکرد که یه پسر سعی کنه به مادر خودش صدمه بزنه
رفتم و روی کناپا با اون عوزی نشستم
که یهو گفت
خواستگار ا.ت :دختر اسمت رو بگو (مثل کوه یخ سرد حرف میزد)
ا.ت:کیم ا.ت هستم،شماچی اسم شما چیه
خواستگار ا.ت:جئون جونگ کوک هستم
(بچه ها من پدر کوک رو (پ،ک)میزارم)
پ،ک:خوب ببینیم دختر خشکلمون کی دوست داره عروس خانواده بشه
ا.ت:نمیدونم هر موقع شما دوست دارین
پ،ک :خوب پس ۲روز بعد چطوره
ا.ت:اره خوبه (آب غوره گرفت)
جونگ کوک وپدرش یکم
موندن و حرف زدیم
و یکم دیگه رفتن
گریون رفتم داخل اتاقم اونقدر گریه کردم که خوابم برد
صبح بیدار شدم دیدم از کوک نامه اومده
که توش گفته بود
بچه ها شرطا فقط
۶لایک
شین:هی میدونی مادرت کجاست ها (با عصبانیت اما اروم )
ا.ت:شین
شین:فکر نکنم در این حد اهمق باشی که ندونی چی دارم میگم باور کن اگر زر زدی کاری میکنم که پشیمون بشی
ا.ت:(به معنای تاید سر تکون داد و برگشتن)
ویو ا.ت
اصلأ به زهنم خطور نمیکرد که یه پسر سعی کنه به مادر خودش صدمه بزنه
رفتم و روی کناپا با اون عوزی نشستم
که یهو گفت
خواستگار ا.ت :دختر اسمت رو بگو (مثل کوه یخ سرد حرف میزد)
ا.ت:کیم ا.ت هستم،شماچی اسم شما چیه
خواستگار ا.ت:جئون جونگ کوک هستم
(بچه ها من پدر کوک رو (پ،ک)میزارم)
پ،ک:خوب ببینیم دختر خشکلمون کی دوست داره عروس خانواده بشه
ا.ت:نمیدونم هر موقع شما دوست دارین
پ،ک :خوب پس ۲روز بعد چطوره
ا.ت:اره خوبه (آب غوره گرفت)
جونگ کوک وپدرش یکم
موندن و حرف زدیم
و یکم دیگه رفتن
گریون رفتم داخل اتاقم اونقدر گریه کردم که خوابم برد
صبح بیدار شدم دیدم از کوک نامه اومده
که توش گفته بود
بچه ها شرطا فقط
۶لایک
۳.۱k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.