زندگی مستقل
زندگی مستقل
پارت۱۶
❌اسماته جنبه نداری نخون❌
رفتیم فیلم برداری کردیم همه متوجه این شدن ک من دوست دختر کوکم و نارا خیلی حسودی میکرد منم واسه اینکه بیشتر حرس بخوره عکس هردوتامونو پست میکردمو همه ت کامنتا بهم میگفتن بخونم خودم خیلی دلم میخواست بخونم ولی...بیخیال
+کوککک کجایی
_من حمومم(دروباز کرد)
+ااا خب باشه زود حموم....وایی کوککک(کشوندش تو و ذرو بستو....)
_من میرم بوس بهت
+باشه عشقم مواظب باش
همچنان ک داشت درو باز میکرد نارا وارد شد
نارا. اون زنیکهه کجاستتت
_نارا هوش
نارا. ا.تتتت جندهههه
+هوشششش من به اسم ننت صدا نکننن
خلاصه گیس کشی شدو کوک از نارا شکایت کردو حکم دو متری ازش گرفت دیگه نارا نمیتونه نزدیک ا.ت و کوک بشه کوک رفتو ا.ت هم اماده شد بره بیرون کوک رفتو ا.ت کاراشو کرد و رفت بیرون همینجوری قدم میزد ک یه فکر به سرش زدو رفت خرید کردو رفت خونه کلی خوراکی و غذا درس کردو گذاشت توی ظرف تقریبا ساعتای۳شدهدبود امادع شدو گذاشت تو ساکو(چمدوننن👺)و رفت رفت کمپانی به یکی گفت ببرتش پیش کوک توش یه نامه گذاشت رفت میکاپشو درس کنه ک از سرویس زنونه ترسید چون بازم خالی بودو رفت طرف مردونه از یکی پرسید
+میشه من اینجا یه لحظه میکاپمو درس کنم؟
-بله
+مرسی
رفت میکاپش درس کنه ک ت اینه اون مرده رو دید همونی ک میخواست بهم تج.وز کنه پشتش نگاه کرد خودش بود سری از در خارج شد رفت اخرین طبقه ک اونم همراهش بودو رفت تو یه اتاق ک بنظر انباری میرسید کلی راه رو داشت سری رفت تو یکی از اتاقاش و اونجا قایم شد اون مرد یکی یکی داشت اتاقای میگشت و دیدت قلبت تند تند میزد که دستتو گرفت و لباساتو دونه دونه در اورد لبوش محکم گذاشت رو لبت و از بس بدنت فشار داد مجبور شدی همکاری کنی کاملا هیچی تنت نبود مجبور شدی بشینی رو پاهاش و لباساشو در بیاری اینبار بازم ماسک زده بود تو از رو چشماش میشناختیش قیافش اصلا یادت نبود لباساشو در اوردی ک انداختت یگوشه ک تکیه گاه داشته باشه سرت چسباند به دیوار و دیکشو تنظیم کرد و شونه هاتو گرفتو توت فرو کرد ناله میکردی سینه هاتو محکم گرفته بود با یکی میمکید یکی رو فشار میدادو در عین حال توت میکوبوندک یه مایع گرمی حس کردی ک از گرمیش نالت در اومد خیلی درد داشتی گردنت و پر کیس مارک دار کردو بازم توت میکوبوند یه ساعت میشد ک بت ضربه میزدو تو از درد نمیتونستی تکون بخوری ک چند مین بیهوش شدی وقتی بهوش اومدی دهندو باز کرد
؟؟اون کاری ک اون روز باید برام میکردیو الان بکنن
دیکشو کرد تو دهنت و چونتو گرفتو بود ک یه مایع شور بخوردت داد میخواستی تف کنی ولی چونتو گرفته بود و مجبور شدی قورت بدی نمیزاشت دهنتو باز کنی
پارت۱۶
❌اسماته جنبه نداری نخون❌
رفتیم فیلم برداری کردیم همه متوجه این شدن ک من دوست دختر کوکم و نارا خیلی حسودی میکرد منم واسه اینکه بیشتر حرس بخوره عکس هردوتامونو پست میکردمو همه ت کامنتا بهم میگفتن بخونم خودم خیلی دلم میخواست بخونم ولی...بیخیال
+کوککک کجایی
_من حمومم(دروباز کرد)
+ااا خب باشه زود حموم....وایی کوککک(کشوندش تو و ذرو بستو....)
_من میرم بوس بهت
+باشه عشقم مواظب باش
همچنان ک داشت درو باز میکرد نارا وارد شد
نارا. اون زنیکهه کجاستتت
_نارا هوش
نارا. ا.تتتت جندهههه
+هوشششش من به اسم ننت صدا نکننن
خلاصه گیس کشی شدو کوک از نارا شکایت کردو حکم دو متری ازش گرفت دیگه نارا نمیتونه نزدیک ا.ت و کوک بشه کوک رفتو ا.ت هم اماده شد بره بیرون کوک رفتو ا.ت کاراشو کرد و رفت بیرون همینجوری قدم میزد ک یه فکر به سرش زدو رفت خرید کردو رفت خونه کلی خوراکی و غذا درس کردو گذاشت توی ظرف تقریبا ساعتای۳شدهدبود امادع شدو گذاشت تو ساکو(چمدوننن👺)و رفت رفت کمپانی به یکی گفت ببرتش پیش کوک توش یه نامه گذاشت رفت میکاپشو درس کنه ک از سرویس زنونه ترسید چون بازم خالی بودو رفت طرف مردونه از یکی پرسید
+میشه من اینجا یه لحظه میکاپمو درس کنم؟
-بله
+مرسی
رفت میکاپش درس کنه ک ت اینه اون مرده رو دید همونی ک میخواست بهم تج.وز کنه پشتش نگاه کرد خودش بود سری از در خارج شد رفت اخرین طبقه ک اونم همراهش بودو رفت تو یه اتاق ک بنظر انباری میرسید کلی راه رو داشت سری رفت تو یکی از اتاقاش و اونجا قایم شد اون مرد یکی یکی داشت اتاقای میگشت و دیدت قلبت تند تند میزد که دستتو گرفت و لباساتو دونه دونه در اورد لبوش محکم گذاشت رو لبت و از بس بدنت فشار داد مجبور شدی همکاری کنی کاملا هیچی تنت نبود مجبور شدی بشینی رو پاهاش و لباساشو در بیاری اینبار بازم ماسک زده بود تو از رو چشماش میشناختیش قیافش اصلا یادت نبود لباساشو در اوردی ک انداختت یگوشه ک تکیه گاه داشته باشه سرت چسباند به دیوار و دیکشو تنظیم کرد و شونه هاتو گرفتو توت فرو کرد ناله میکردی سینه هاتو محکم گرفته بود با یکی میمکید یکی رو فشار میدادو در عین حال توت میکوبوندک یه مایع گرمی حس کردی ک از گرمیش نالت در اومد خیلی درد داشتی گردنت و پر کیس مارک دار کردو بازم توت میکوبوند یه ساعت میشد ک بت ضربه میزدو تو از درد نمیتونستی تکون بخوری ک چند مین بیهوش شدی وقتی بهوش اومدی دهندو باز کرد
؟؟اون کاری ک اون روز باید برام میکردیو الان بکنن
دیکشو کرد تو دهنت و چونتو گرفتو بود ک یه مایع شور بخوردت داد میخواستی تف کنی ولی چونتو گرفته بود و مجبور شدی قورت بدی نمیزاشت دهنتو باز کنی
۸.۸k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.