پارت ۴
با الارم گوشیم از خواب پاشدم.
چند دور رو تخت چرخیدم تا ویندوزم بالا بیاد.
پاشدم و به سمت سرویس رفتم کارای لازمو انجام دادم و اومدم بیرون لباسمو با لباس خواب عوض کردمو به سمت پایین رفتم.
دیدم کوک نیست و رفته سر کار.ناراحت شدم اخه همیشه با هم ثبحانه میخوردیم و الان چند روزه که نه درس حسابی میبینمش و نه با هم غذا میخوریم .
به سمت اشپزخونه رفتم برای خودم یه هات چاکلت درس کردم با کوکی هایی که دیروز صبح درس کرده بودم خوردم.
ساعت ۴ نوبت داشتم الان ساعت ۱۱:۳۰ بود پس یعنی من ۴:۳۰ وقت داشتم چون کوک موقع ناهار خونه نمیومد تصمیم گرفتم برای خودم نودل درس کنم و بخورم تا ناهار کلی وقت داشتم پس رفتم بالا تا یه کتاب بردارمو بخونم
پرش زمانی به ساعت ۳
به اشپز خونه رفتمو نودل و اماده کردم و خوردم . به اتاقم رفتم یه دوش گرفتم بعد ۵ مین اومدم بیرون.
لباس بیرونمو پوشیدم سوئییچو ، گوشیمو کارت بانکیم رو برداشتم و به سمت بیرون رفتم سوار ماشین شدم و به سمت مطب رفتم....
چند دور رو تخت چرخیدم تا ویندوزم بالا بیاد.
پاشدم و به سمت سرویس رفتم کارای لازمو انجام دادم و اومدم بیرون لباسمو با لباس خواب عوض کردمو به سمت پایین رفتم.
دیدم کوک نیست و رفته سر کار.ناراحت شدم اخه همیشه با هم ثبحانه میخوردیم و الان چند روزه که نه درس حسابی میبینمش و نه با هم غذا میخوریم .
به سمت اشپزخونه رفتم برای خودم یه هات چاکلت درس کردم با کوکی هایی که دیروز صبح درس کرده بودم خوردم.
ساعت ۴ نوبت داشتم الان ساعت ۱۱:۳۰ بود پس یعنی من ۴:۳۰ وقت داشتم چون کوک موقع ناهار خونه نمیومد تصمیم گرفتم برای خودم نودل درس کنم و بخورم تا ناهار کلی وقت داشتم پس رفتم بالا تا یه کتاب بردارمو بخونم
پرش زمانی به ساعت ۳
به اشپز خونه رفتمو نودل و اماده کردم و خوردم . به اتاقم رفتم یه دوش گرفتم بعد ۵ مین اومدم بیرون.
لباس بیرونمو پوشیدم سوئییچو ، گوشیمو کارت بانکیم رو برداشتم و به سمت بیرون رفتم سوار ماشین شدم و به سمت مطب رفتم....
۱۸.۹k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.