فرشته ی مرگ part 22
اومدم بیرون درو بستم ولی منه فضول پشت در وایسادم که به حرفا شون گوش بدم
جانگکوک:یعنی چی.
جیمین:.....
جیمین سکوت کرد و اومد پشت در و درو باز کرد با دیدن منه فالگوش
گفت:بفرما تحویل بگیر یعنی این ا.ت میدونی کار زشتی کردی میری یا ببرمت ؟
ا.ت:ن..ن.نه اوکیه میرم
..........
نویسنده:
چند روز میگذره و جانگ کوکم حالش بهتر میشه البته مراقبت های ا.ت هم بی تاثیر نبود
ویو ا.ت:/
داشتم با اجوما حرف میزدم راجب اتفاقات اخیر که جانگکوک اومد و گفت میخوام باهات حرف بزنم
.......
نشسته بودم روبه روش
که شروع کرد به لب زدن
کوک: خببب ا.ت اون روز فکر کنم پدرت بهت توضیح داد که مادرت رئیس باند ماریا بود و بهت گفت یسری از مدارک هستن که باید از مین سوک بگیریشون و اینا رو توضیح نداد و سپردشون به من
میدونم الان وقتش نیست که بهت بگم ولی به هر حال دیر یا زود باید بفهمی
ببین تو الان واقعا نیاز داری یکم روی تمرین هات کار کنی
مهارت حمله تو ببری بالا چون قراره یه اتفاقاتی بیفته و تو باید امادگی داشته باشی
از همه ی اینا بگذریم مادرت بورام اون خانوادش یه خانوواده از نژاد های خاص به حساب میاد و اینکه اونا قدرت بدنی خیلی زیادی دارن و توهم یکی از اونایی به خاطر همین مین شوک تو رو کنار خودش نگه داشت تا از تو استفاده کنه
اون بهتر از هر کسی میدونه که خانوادت کی بوه چی کاره بودن یا...خیلی چیز های دیگه
ولی مهم ترینشون اصل و نصبته که میتونه ثابت کنه که تو لایق جایگاهی که الان مین سوک و از جمله مافیا های دیگه ای مثل داییت و مین جو و من هستی..
خواست ادامه ی حرفش رو بزنه که با تعجب ازش پرسیدم :داییم؟مگه من دایی دارم؟(بقیه داداشی خواهری یه چیزی میاره ادمونتون دایی )
با کمی مکث جواب داد درسته داییت مامان بزرگ و بابابزرگت یک دختر و یک پسر به دنیا اوردن به نام بورام مادر تو و یانگ مین داییت اون هم جزو یکی از بزرگ ترین هاست تمام کسایی که نام بردم بقیه مافیا ها زیر انگشت ما ۴ نفر کار میکنن ولی مادرت رئیس ما ۴ خانواده بوده کسی که صلح و دوستی رو بین ما ۴ مافیا برقرار کرد
درسته مادرت رئیس ما بوده اون از ادم کشی بی دلیل متنفر بود
برعکس مین سوک ؛مین سوک براش فرقی نمیکنه طرف کیه فقط میکشش و تنها کسی که میتونه جلوشو بگیره تویی
like:17?
جانگکوک:یعنی چی.
جیمین:.....
جیمین سکوت کرد و اومد پشت در و درو باز کرد با دیدن منه فالگوش
گفت:بفرما تحویل بگیر یعنی این ا.ت میدونی کار زشتی کردی میری یا ببرمت ؟
ا.ت:ن..ن.نه اوکیه میرم
..........
نویسنده:
چند روز میگذره و جانگ کوکم حالش بهتر میشه البته مراقبت های ا.ت هم بی تاثیر نبود
ویو ا.ت:/
داشتم با اجوما حرف میزدم راجب اتفاقات اخیر که جانگکوک اومد و گفت میخوام باهات حرف بزنم
.......
نشسته بودم روبه روش
که شروع کرد به لب زدن
کوک: خببب ا.ت اون روز فکر کنم پدرت بهت توضیح داد که مادرت رئیس باند ماریا بود و بهت گفت یسری از مدارک هستن که باید از مین سوک بگیریشون و اینا رو توضیح نداد و سپردشون به من
میدونم الان وقتش نیست که بهت بگم ولی به هر حال دیر یا زود باید بفهمی
ببین تو الان واقعا نیاز داری یکم روی تمرین هات کار کنی
مهارت حمله تو ببری بالا چون قراره یه اتفاقاتی بیفته و تو باید امادگی داشته باشی
از همه ی اینا بگذریم مادرت بورام اون خانوادش یه خانوواده از نژاد های خاص به حساب میاد و اینکه اونا قدرت بدنی خیلی زیادی دارن و توهم یکی از اونایی به خاطر همین مین شوک تو رو کنار خودش نگه داشت تا از تو استفاده کنه
اون بهتر از هر کسی میدونه که خانوادت کی بوه چی کاره بودن یا...خیلی چیز های دیگه
ولی مهم ترینشون اصل و نصبته که میتونه ثابت کنه که تو لایق جایگاهی که الان مین سوک و از جمله مافیا های دیگه ای مثل داییت و مین جو و من هستی..
خواست ادامه ی حرفش رو بزنه که با تعجب ازش پرسیدم :داییم؟مگه من دایی دارم؟(بقیه داداشی خواهری یه چیزی میاره ادمونتون دایی )
با کمی مکث جواب داد درسته داییت مامان بزرگ و بابابزرگت یک دختر و یک پسر به دنیا اوردن به نام بورام مادر تو و یانگ مین داییت اون هم جزو یکی از بزرگ ترین هاست تمام کسایی که نام بردم بقیه مافیا ها زیر انگشت ما ۴ نفر کار میکنن ولی مادرت رئیس ما ۴ خانواده بوده کسی که صلح و دوستی رو بین ما ۴ مافیا برقرار کرد
درسته مادرت رئیس ما بوده اون از ادم کشی بی دلیل متنفر بود
برعکس مین سوک ؛مین سوک براش فرقی نمیکنه طرف کیه فقط میکشش و تنها کسی که میتونه جلوشو بگیره تویی
like:17?
۸.۶k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.