چند پارتی
چند پارتی(جونگکوک)
p2
جونگکوک: خوشت میاد ازش؟(حرصی)
ات: این به شما ربطی داره؟
جونگکوک: بیین ات ه......
جیمین: اقای راننده وایساااااااا(داد)
جونگکوک یهو از زیر خنده
منم نتونستم نخندم باهم خندیدم
اتوبوس وایساد و جیمین سوار شد نشست پیش راننده
منم برگشتم سمت جونگکوک تا ببینم چی میخواست بگه
ات: داشتی میگفتی خب
جونگکوک: چیز.. میگم من امشب یه مهمونی دعوتم ولی خب پارتنر ندارم برای همین میشه تو بیای باهم؟
ات: برای چی هیونا رو نمیبری؟
جونگکوک: برات توضیح میدم امشب برات یه ادرسی میفرستم بیا اونجا تنها
ات: نمیشه جیمین هم بیاد؟
جونگکوک خنده ای کرد و گفت
جونگکوک: نترس ثاری باهات ندارم فقط نمیخوام کسی برات مشکل درست کنه وگرنه
اگر میخوای با دوستات بیا حتی
یکم فکر کردم منو جونگکوک همیشه باهم مشکل داشتیم اگر الان منو باهاش سر قرار ببینن فکر میکنن باهم توی راب//طه ایم
ات: باشه تنها میام
«مدرسه»
بالاخره کلاس مخرف اقای هو تموم شد درسته من درس رو دوست دارم ولی این دلیل نمیشه که از اقای هو خوشم بیاد اه مرتیکه چندش تا الان چند بار بهم درخواست........دادع(خودتون مفمیدید دیگه)
ولی من رد کردم میدونم اگر به جیمین بگم میکشش ولی من نمیخوام جیمین قاتل همچین ادمی باشه
توی حیاط با مین هی حرف میزدم از اینکه چقدر از اقای هو بدم میاد که یهو دیدم باز اونه دلم میخواست خفش کنم
ولی با چیزی که گفت خفه شدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنظرتون کی بود؟؟
از پارت بعد شرایط داره
p2
جونگکوک: خوشت میاد ازش؟(حرصی)
ات: این به شما ربطی داره؟
جونگکوک: بیین ات ه......
جیمین: اقای راننده وایساااااااا(داد)
جونگکوک یهو از زیر خنده
منم نتونستم نخندم باهم خندیدم
اتوبوس وایساد و جیمین سوار شد نشست پیش راننده
منم برگشتم سمت جونگکوک تا ببینم چی میخواست بگه
ات: داشتی میگفتی خب
جونگکوک: چیز.. میگم من امشب یه مهمونی دعوتم ولی خب پارتنر ندارم برای همین میشه تو بیای باهم؟
ات: برای چی هیونا رو نمیبری؟
جونگکوک: برات توضیح میدم امشب برات یه ادرسی میفرستم بیا اونجا تنها
ات: نمیشه جیمین هم بیاد؟
جونگکوک خنده ای کرد و گفت
جونگکوک: نترس ثاری باهات ندارم فقط نمیخوام کسی برات مشکل درست کنه وگرنه
اگر میخوای با دوستات بیا حتی
یکم فکر کردم منو جونگکوک همیشه باهم مشکل داشتیم اگر الان منو باهاش سر قرار ببینن فکر میکنن باهم توی راب//طه ایم
ات: باشه تنها میام
«مدرسه»
بالاخره کلاس مخرف اقای هو تموم شد درسته من درس رو دوست دارم ولی این دلیل نمیشه که از اقای هو خوشم بیاد اه مرتیکه چندش تا الان چند بار بهم درخواست........دادع(خودتون مفمیدید دیگه)
ولی من رد کردم میدونم اگر به جیمین بگم میکشش ولی من نمیخوام جیمین قاتل همچین ادمی باشه
توی حیاط با مین هی حرف میزدم از اینکه چقدر از اقای هو بدم میاد که یهو دیدم باز اونه دلم میخواست خفش کنم
ولی با چیزی که گفت خفه شدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنظرتون کی بود؟؟
از پارت بعد شرایط داره
۱۳.۴k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.