فرشته غریبه p¹⁴
ات داشت راه میرفت و اشک میریخت که صدای آشنایی به گوشش خورد
تهیونگ: جایی تشریف میبرید خانم ات؟!
ات سر جاش خشکش زد
ات: ببخشید مستر کیم ، من متاسفم که ی مدت مزاحمتون شدم ، الان دارم میرم شرم رو کم کنم! متاسفم اگه اینهمه وقت باعث اذیتتون شدم !
تهیونگ: ات داری چی میگی؟ این چرتو پرتا رو از کی یاد گرفتی ؟
ات: ببخشید مستر کیم ولی ....
پرید وسط حرفش
تهیونگ: مستر کیم؟؟یهویی انقد با هم غریـبه شدیم؟
ات: ما .... ما از اولم غریبه بودیم ! *گریش شدید شد*
تهیونگ: نمیخواستم ناراحت بشی! میتونی تا هر وقت خواستی بمونی ....*سرد*
ات: عاها....باشه ...
تهیونگ : بیا بریم خونه ، ممکنه افراد سومو این دور و ور باشن ...
ات : باشه
تهیونگ و ات رفتن سمت خونه و تو راه هیچی نگفتن ....
تهیونگ: جایی تشریف میبرید خانم ات؟!
ات سر جاش خشکش زد
ات: ببخشید مستر کیم ، من متاسفم که ی مدت مزاحمتون شدم ، الان دارم میرم شرم رو کم کنم! متاسفم اگه اینهمه وقت باعث اذیتتون شدم !
تهیونگ: ات داری چی میگی؟ این چرتو پرتا رو از کی یاد گرفتی ؟
ات: ببخشید مستر کیم ولی ....
پرید وسط حرفش
تهیونگ: مستر کیم؟؟یهویی انقد با هم غریـبه شدیم؟
ات: ما .... ما از اولم غریبه بودیم ! *گریش شدید شد*
تهیونگ: نمیخواستم ناراحت بشی! میتونی تا هر وقت خواستی بمونی ....*سرد*
ات: عاها....باشه ...
تهیونگ : بیا بریم خونه ، ممکنه افراد سومو این دور و ور باشن ...
ات : باشه
تهیونگ و ات رفتن سمت خونه و تو راه هیچی نگفتن ....
۱۲.۰k
۲۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.