پارت104
#پارت104
شیطونکِ بابا🥺💜
کیفمو از دستش کشیدم بیرون که فوری گوشیشو درآورد و فیلمی پلی کرد
چشمامو ریز کردم و نگاهی به گوشیش انداختم
کثافط واقعا فیلم گرفته بود!! فک کردم داره بولوف میزنه
پوزخندی بهم زد و گوشیو گذاشت تو جیبش
+ حالا میگی کی بود یا رسوات کنم؟
_ گمشو حوصلتو ندارم ، یبار دیگه مزاحمم بشی به بابام میگم پدرتو دربیاره
خواست چیزی بگه که با صدای افراز خفه خون گرفت
+ اتفاقی افتاده غنچه؟
با دیدن افراز انگار شیر شده بودم ، کیفمو روی دوشم جا به جا کردم و گفتم:
_ آره
این اسکل مزاحمم شده!!
مهدی نگاهی به افراز انداخت و گفت:
_ تو همونی که از ماشینش پیاده شد آره؟
افراز قدمی جلوتر اومد و گفت:
+ آره!! فرمایش؟
هیکل افراز سه برابر مهدی بود و رسما مهدی جلوش موش شده بود
_ دوست پسرشی؟؟
+ تو فک کن هستم
کارتو بگو
مهدی نگاهی بهم انداخت و خارشی به گردنش زد....
شیطونکِ بابا🥺💜
کیفمو از دستش کشیدم بیرون که فوری گوشیشو درآورد و فیلمی پلی کرد
چشمامو ریز کردم و نگاهی به گوشیش انداختم
کثافط واقعا فیلم گرفته بود!! فک کردم داره بولوف میزنه
پوزخندی بهم زد و گوشیو گذاشت تو جیبش
+ حالا میگی کی بود یا رسوات کنم؟
_ گمشو حوصلتو ندارم ، یبار دیگه مزاحمم بشی به بابام میگم پدرتو دربیاره
خواست چیزی بگه که با صدای افراز خفه خون گرفت
+ اتفاقی افتاده غنچه؟
با دیدن افراز انگار شیر شده بودم ، کیفمو روی دوشم جا به جا کردم و گفتم:
_ آره
این اسکل مزاحمم شده!!
مهدی نگاهی به افراز انداخت و گفت:
_ تو همونی که از ماشینش پیاده شد آره؟
افراز قدمی جلوتر اومد و گفت:
+ آره!! فرمایش؟
هیکل افراز سه برابر مهدی بود و رسما مهدی جلوش موش شده بود
_ دوست پسرشی؟؟
+ تو فک کن هستم
کارتو بگو
مهدی نگاهی بهم انداخت و خارشی به گردنش زد....
۵.۰k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.