نفرت عشق پارت ۶
نفرت عشق پارت ۶
(چند روز بعد : )
س ژ (سرباز ژاپنی ) : قربان ؟..
ف ج(فرمانده جونگکوک): بله ؟ بیا داخل
س ژ : قربان قراره مهمونی توی روسیه برگزار بشه! ولی باید با همسرتون برید
فاک!! الان باید با اون دختر عوضی برم..مهم نیست کوک جنبه مثبت هم داره میتونم بفهمم فرمانده تهیونگ دوستم داره یا نه ؟ احمق نباش اون دوستم نداره..اصلا چرا باید کسی مثل من رو دوست داشته باشه ؟
همهی اینها سخن هایی من بود که تو ذهن جونگکوک اومده بود ولی جونگکوک با لحنی که نه سرد و نه گرم گفت :
مشکلی نیست! بهشون بگو میایم
س ژ: چشم قربان
فکش آپ به( ۱۳ اکتبر ۱۹۶۷)
فاک اون چقدر خوشگله..کاش من جای اون زنش بودم..چی میشد..اگه من بجای اون زن میتونستم بغلش کنم ؟ ببوسمش ؟ اون زیادی خوشگله.. چرا باید با آرزوی داشتنش بمیرم؟؟
فرمانده تهیونگ در حالی که به جسی { همسر جونگکوک} نگاه میکرد به آرامی زمزمه کرد ولی کسی نشنید !!
فرمانده جونگکوک نگاه های خیره کسی رو به خودش حس کرد برگشت و فرمانده کره جنوبی رو دید که داشت بهش نگاه میکرد..!
فرمانده کره جنوبی به آرامی از جاش بلند شد و به سمت فرمانده ژاپن حرکت کرد
(چند روز بعد : )
س ژ (سرباز ژاپنی ) : قربان ؟..
ف ج(فرمانده جونگکوک): بله ؟ بیا داخل
س ژ : قربان قراره مهمونی توی روسیه برگزار بشه! ولی باید با همسرتون برید
فاک!! الان باید با اون دختر عوضی برم..مهم نیست کوک جنبه مثبت هم داره میتونم بفهمم فرمانده تهیونگ دوستم داره یا نه ؟ احمق نباش اون دوستم نداره..اصلا چرا باید کسی مثل من رو دوست داشته باشه ؟
همهی اینها سخن هایی من بود که تو ذهن جونگکوک اومده بود ولی جونگکوک با لحنی که نه سرد و نه گرم گفت :
مشکلی نیست! بهشون بگو میایم
س ژ: چشم قربان
فکش آپ به( ۱۳ اکتبر ۱۹۶۷)
فاک اون چقدر خوشگله..کاش من جای اون زنش بودم..چی میشد..اگه من بجای اون زن میتونستم بغلش کنم ؟ ببوسمش ؟ اون زیادی خوشگله.. چرا باید با آرزوی داشتنش بمیرم؟؟
فرمانده تهیونگ در حالی که به جسی { همسر جونگکوک} نگاه میکرد به آرامی زمزمه کرد ولی کسی نشنید !!
فرمانده جونگکوک نگاه های خیره کسی رو به خودش حس کرد برگشت و فرمانده کره جنوبی رو دید که داشت بهش نگاه میکرد..!
فرمانده کره جنوبی به آرامی از جاش بلند شد و به سمت فرمانده ژاپن حرکت کرد
۱.۵k
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.