در نهج البلاغه، حکمت 269 این مطلب به نیکوترین شکلی بیان ش
در نهج البلاغه، حکمت 269 این مطلب به نیکوترین شکلی بیان شده است:
مردم در دنیا از نظر عمل و هدف دوگونهاند: یکی تنها برای دنیا کار میکند و هدفی ماورای امور مادی ندارد. سرگرمی به امور مادی و دنیوی او را از توجه به آخرت بازداشته است. چون غیر از دنیا چیزی نمیفهمد و نمیشناسد، همواره نگران آینده بازماندگان است که چگونه وضع آنان را برای بعد از خودش تأمین کند اما هرگز نگران روزهای سختی که خود در پیش دارد نیست، لهذا عمرش در منفعت بازماندگانش فانی میگردد. یک نفر دیگر آخرت را هدف قرار میدهد و تمام کارهایش برای آن هدف است اما دنیا خودبه خود و بدون آنکه کاری برای آن و به خاطر آن صورت گرفته باشد به او رو میآورد. نتیجه این است که بهره دنیا و آخرت را توأماً احراز میکند و مالک هر دو خانه میگردد. چنین کسی صبح میکند در حالی که آبرومند نزد پروردگار است و هرچه از خدا بخواهد به او اعطا میکند.
مولوی تشبیه خوبی دارد؛ آخرت و دنیا را به قطار شتر و پشکل شتر تشبیه میکند. میگوید اگر کسی هدفش داشتن قطار شتر باشد خواه ناخواه و بالتبع پشم و پشکل هم خواهد داشت، اما اگر کسی هدفش فقط پشم و پشکل باشد هرگز صاحب قطار شتر نخواهد شد؛ دیگران صاحب قطار شتر خواهند بود و او باید از پشم و پشکل شتر دیگران استفاده کند. میگوید:
صید دین کن تا رسد اندر تبع
حسن و مال و جاه و بخت منتفع
آخرت قطار اشتر دان عمو
در تبع دنیاش همچون پشک و مو
پشم بگزینی شتر نبود تو را
ور بود اشتر چه قسمت پشم را
این که دنیا و آخرت تابع و متبوعند و دنیاگرایی تابع گرایی است و مستلزم محرومیت از آخرت است و اما آخرت گرایی متبوع گرایی است و خود به خود دنیا را به دنبال خود میکشد، تعلیمی است که از قرآن کریم آغاز شده است
استاد مطهری، سیری در نهجالبلاغه، ص297
#استاد_شهید_مرتضی_مطهری
مردم در دنیا از نظر عمل و هدف دوگونهاند: یکی تنها برای دنیا کار میکند و هدفی ماورای امور مادی ندارد. سرگرمی به امور مادی و دنیوی او را از توجه به آخرت بازداشته است. چون غیر از دنیا چیزی نمیفهمد و نمیشناسد، همواره نگران آینده بازماندگان است که چگونه وضع آنان را برای بعد از خودش تأمین کند اما هرگز نگران روزهای سختی که خود در پیش دارد نیست، لهذا عمرش در منفعت بازماندگانش فانی میگردد. یک نفر دیگر آخرت را هدف قرار میدهد و تمام کارهایش برای آن هدف است اما دنیا خودبه خود و بدون آنکه کاری برای آن و به خاطر آن صورت گرفته باشد به او رو میآورد. نتیجه این است که بهره دنیا و آخرت را توأماً احراز میکند و مالک هر دو خانه میگردد. چنین کسی صبح میکند در حالی که آبرومند نزد پروردگار است و هرچه از خدا بخواهد به او اعطا میکند.
مولوی تشبیه خوبی دارد؛ آخرت و دنیا را به قطار شتر و پشکل شتر تشبیه میکند. میگوید اگر کسی هدفش داشتن قطار شتر باشد خواه ناخواه و بالتبع پشم و پشکل هم خواهد داشت، اما اگر کسی هدفش فقط پشم و پشکل باشد هرگز صاحب قطار شتر نخواهد شد؛ دیگران صاحب قطار شتر خواهند بود و او باید از پشم و پشکل شتر دیگران استفاده کند. میگوید:
صید دین کن تا رسد اندر تبع
حسن و مال و جاه و بخت منتفع
آخرت قطار اشتر دان عمو
در تبع دنیاش همچون پشک و مو
پشم بگزینی شتر نبود تو را
ور بود اشتر چه قسمت پشم را
این که دنیا و آخرت تابع و متبوعند و دنیاگرایی تابع گرایی است و مستلزم محرومیت از آخرت است و اما آخرت گرایی متبوع گرایی است و خود به خود دنیا را به دنبال خود میکشد، تعلیمی است که از قرآن کریم آغاز شده است
استاد مطهری، سیری در نهجالبلاغه، ص297
#استاد_شهید_مرتضی_مطهری
۵.۴k
۰۹ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.