دنیای شیاطین ادامه ی ۷
هوان. اوو جیهوپا ولی واسه مهربونی یکمی زیادی دیر نیست؟
ویو ا.تت
تمام اتفاقا از جلو چشمم رد شد دردای اون موقعه رو کامل حس کردم ولی ولی چرا هوپی ناراحت شد من که من که براشون مهم نبودممم
ولی در قفل بود هوان چجوری اومد داخل؟
نکنه قدرتش از منم بیشتر شده باشه
اوففف بازی واسه امشب بسته
پس درارو باز کردم روحارم فرستادم سرزمین خودم
ولی نگاه های خیره ییکیو خیلی میتونستم رو خودم حس کنم بهش نگاه کردم اون نگاهای فیلیکس بود ای عشق قدیمی
ویو اعضا
یهو همه چی مثل چشم بهم زدن تموم شد هوان غیبش زد روحا نبودن و مهموناهم رفته بودن
این این خیلی عجیب بود
توی اتاق کاراشون نشسته بودن
نامجون.یعنی این همه سال ا.ت مرده بوده
جین. ولی هوان راست میگفت نباید انقدر باهاش سرد رفتار میکردیمو کتکش میزدیم
تهیونگگ.جین تو بهتر از همه میدونی ما ا.ت و دوست داشتیم ولی میدونی.............[اسم یکیو میگه اینجا منم کرمم میاد نمیگم کیه]مجبورمون میکرد کتکش بزنیم
نامجون. ولی من روح ا.ت و ندیدم
تهیونگ. بنظرت امکانش هست زنده باشه؟
نامجون. نمیدونم ولی میتونیم.............
این داستان ادامه دارد
یکی بیاد ایده سناریو بدههه
ویو ا.تت
تمام اتفاقا از جلو چشمم رد شد دردای اون موقعه رو کامل حس کردم ولی ولی چرا هوپی ناراحت شد من که من که براشون مهم نبودممم
ولی در قفل بود هوان چجوری اومد داخل؟
نکنه قدرتش از منم بیشتر شده باشه
اوففف بازی واسه امشب بسته
پس درارو باز کردم روحارم فرستادم سرزمین خودم
ولی نگاه های خیره ییکیو خیلی میتونستم رو خودم حس کنم بهش نگاه کردم اون نگاهای فیلیکس بود ای عشق قدیمی
ویو اعضا
یهو همه چی مثل چشم بهم زدن تموم شد هوان غیبش زد روحا نبودن و مهموناهم رفته بودن
این این خیلی عجیب بود
توی اتاق کاراشون نشسته بودن
نامجون.یعنی این همه سال ا.ت مرده بوده
جین. ولی هوان راست میگفت نباید انقدر باهاش سرد رفتار میکردیمو کتکش میزدیم
تهیونگگ.جین تو بهتر از همه میدونی ما ا.ت و دوست داشتیم ولی میدونی.............[اسم یکیو میگه اینجا منم کرمم میاد نمیگم کیه]مجبورمون میکرد کتکش بزنیم
نامجون. ولی من روح ا.ت و ندیدم
تهیونگ. بنظرت امکانش هست زنده باشه؟
نامجون. نمیدونم ولی میتونیم.............
این داستان ادامه دارد
یکی بیاد ایده سناریو بدههه
۸.۰k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.