رمان عشق فیک پارت ۱ پارت ۱ حذف شده بود دوباره گزاشتم^^
#از_زبان_امیلی
مثل هر روز صبح از خواب بلند شدم دست و صورتمو شستم و صبحانه خوردم و ب طرف داشنگاه رفتم مثل همیشه الکص و بقیه پسرا دانشگاه جلومو می گرفتن تا منو ب زور وارد رابطه ای کنن ک دوس ندارم....
امشب قراره عمو و زن عموم بیان خونمون پس باید غذای خوشمزه ای درست کنم ولی الان بهتره ب فکر درس باشم
+سلام امیلی عزیزم خوبی؟
-ب من نگو عزیزم
+چرا؟
-چون من...... چون من.....
* الکص دست از سر امیلی بردار (هاتسونه دوس امیلی)
-اه چرا نمیزاری ی روز با عشقم تنها باشم
*اون عشق تو نیس 🔪
-باشه بابا فهمیدیم
#چند_دقیقه_بعد
هوف بازم هاتسونه _سان جلوی الکص واستاد
اخه چرا من نمی تونم جلوی الکص واستم 🙁
یعنی اینقد ضعیفم ک دوستم ازم دفاع کنه؟
فعلا بهتره برای امشب رامن درست کنم تا عمو و زن عمو نیومدن
زینگ زینگ 🛎
چ زود رسیدن
بهتره برم درو باز کنم🚶🚪
رفتم و درو باز کردم ک ی دفعه.......
پارت اول حذف شده بود برای همین دوباره گزاشتم^^
مثل هر روز صبح از خواب بلند شدم دست و صورتمو شستم و صبحانه خوردم و ب طرف داشنگاه رفتم مثل همیشه الکص و بقیه پسرا دانشگاه جلومو می گرفتن تا منو ب زور وارد رابطه ای کنن ک دوس ندارم....
امشب قراره عمو و زن عموم بیان خونمون پس باید غذای خوشمزه ای درست کنم ولی الان بهتره ب فکر درس باشم
+سلام امیلی عزیزم خوبی؟
-ب من نگو عزیزم
+چرا؟
-چون من...... چون من.....
* الکص دست از سر امیلی بردار (هاتسونه دوس امیلی)
-اه چرا نمیزاری ی روز با عشقم تنها باشم
*اون عشق تو نیس 🔪
-باشه بابا فهمیدیم
#چند_دقیقه_بعد
هوف بازم هاتسونه _سان جلوی الکص واستاد
اخه چرا من نمی تونم جلوی الکص واستم 🙁
یعنی اینقد ضعیفم ک دوستم ازم دفاع کنه؟
فعلا بهتره برای امشب رامن درست کنم تا عمو و زن عمو نیومدن
زینگ زینگ 🛎
چ زود رسیدن
بهتره برم درو باز کنم🚶🚪
رفتم و درو باز کردم ک ی دفعه.......
پارت اول حذف شده بود برای همین دوباره گزاشتم^^
۱۵.۶k
۰۵ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.