روزمرگی با" شوگا" part2(کاور تغییر کرد)

سلاااااام حالتون چطوره؟
عزیزان کاور فیک رو تغییر دادم گم نکنیدش


"part2"
صبحونه رو خوردیم ظرفارو جمع کردمو و بردم بشورم
یونگی:میخوای ظرفارو بشوری؟
ا/ت:اوم
یونگی:میخام بیام کمکت
ا/ت:نه بابا زیاد نیست میشورم خودم
یونگی:از نظرو اجازه نخاستم
اومدو دستکش پوشید تا ظرفارو شستیم کلی خندیدیمو مسخره بازی دراوردیم یونگی منو کفی کرد منم خندیدم و اون گفت: همیشه باعث شادی منی،با تو میتونم لبخند بزنم بخندمو قه قه بزنم ،تو معجزه ای ... خیلی دوست دارم
ا/ت:توام همینطور یونگی ، من بیشتر دوست دارم
یونگی:خندیدو سرشو تکون داد
ظرفا تموم شد دستکشارو دراوردیمو رفتم یکم بشینیم کنار هم روی کاناپه نشستیم که متوجه نگاه خیره ی یونگی شدم، قبل اینکه چیزی بگم بغلشو باز کرد منم رفتم بغلشو خودم بهش چسبوندم یکم که گذشت بهم گفت دور شم که سرشو روی پام بزاره
سرشو روی پاهام گذاشتو خیره نگاهم میکرد
منم نگاش میکردم
یونگی:خیلی خوشگلی باورم نمیشه توی دنیا یه ادم چطور میتدنه انقد خوشگل باشه
ا/ت: (با خنده ) یونگییی
یونگی:چیه خب مگه دروغه
بعد دستشو بالا اوردو میخ موم رو باز کرد و موهام ریخت روم بعد عاشقانه و خمار نگاهم کردوموهامو از جلوی صورتم کنار زدو لبخند تایید زد...