عشق مغرور پارت 18
کل هالو دنبالش دویدم و بعدش رفتیم حیاط.....😒 خونه وسط حیاط بود و من دور خونه رو رفتم ولی نتونستم بگیرمش هوفففففف:/ وادف=| .... بعدش دور استخر رو دویدم هوفففف فاک داشتم میرفتم بگیرمش و تهیونگم فک کردم میخواد بره داخل اب ولی نه کلک زد😒🔪💔 بعدش من افتادم توی استخر منه بدبخت و سرگردان شنا نمیدونستم😒😑😐💔🔪 داشتم خفه میشدم خداااااا کمکککککک.....
از دید تهیونگ (مگه باباته میگی تهیونگ ..... 😐🔪😑بگو آغا تهیونگ داش تهیونگ😐💔)
بدبخت افتاد تو استخر داش خفه میشد پریدم تو اب.... بعدش نگاش کردم داش نفس نفس میزد رفتم زیر اب برای ی لحظه لبامو گذاشتم روی لباش و از داخل اب بغلش کردم و اونم دستاشو دور گردنم حلقه کرد و روی اب ایستادم داش خفه میشد هوففففف بخیر گذشت سرشو اورد بالا و به چشام نگا کرد بعدش زیر رونای پاشو گرفتم و گذاشتمش لبه ی استخر کل لباساش خیس بودو لباس زیرش که سیاه بود معلوم بود چون لباسشم سفید و نازک بود معلوم بود ....
نگام رف روی سینه هاش اونم رد نگامو گرف .... من: رررررر داری به چی نگا میکنی هوییی؟-_- تهیونگ:سینه هات😐من : غلط کردی چشاتو بکن اون ور:/ تهیونگ: اوواواو باشه باشه بیبی گرل....
من : ننه ت بیبی گرله....
#پست_جدید
از دید تهیونگ (مگه باباته میگی تهیونگ ..... 😐🔪😑بگو آغا تهیونگ داش تهیونگ😐💔)
بدبخت افتاد تو استخر داش خفه میشد پریدم تو اب.... بعدش نگاش کردم داش نفس نفس میزد رفتم زیر اب برای ی لحظه لبامو گذاشتم روی لباش و از داخل اب بغلش کردم و اونم دستاشو دور گردنم حلقه کرد و روی اب ایستادم داش خفه میشد هوففففف بخیر گذشت سرشو اورد بالا و به چشام نگا کرد بعدش زیر رونای پاشو گرفتم و گذاشتمش لبه ی استخر کل لباساش خیس بودو لباس زیرش که سیاه بود معلوم بود چون لباسشم سفید و نازک بود معلوم بود ....
نگام رف روی سینه هاش اونم رد نگامو گرف .... من: رررررر داری به چی نگا میکنی هوییی؟-_- تهیونگ:سینه هات😐من : غلط کردی چشاتو بکن اون ور:/ تهیونگ: اوواواو باشه باشه بیبی گرل....
من : ننه ت بیبی گرله....
#پست_جدید
۷۸.۳k
۱۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.