وقتی که بابا میشه🫀
های من ا.تم 18 سالمه ی دوست صمیمی دارم اونم کوک هستش
انیونگ من کوک هستم 18 سالمه من و ا.ت خیلی صمیم هستیم نمیدونم این چن ماه اخیر ی حسی بهش دارم
مطمئنم ب من حسی نداره پس تا یه موقعی که بفهمم دوسم دارع صبر میکنم(قربون صبرت برم)
ا.ت ویو
صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم دست و صورتم رو شستم اومدم بیرون یکم نوتلا با نون تست خوردم
لباس فرم پوشیدم یه میکاپ ساده کردم موهامو یه حالت دادم کفشامو پوشیدم
کیفمو برداشتم از خونه زدم بیرون
کوک ویو
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم فرمم رو پوشیدم و از پسرا خدافظی کردم و راه افتادم توی راه ا.ت رو دیدم که داشت سمتم میومد
ا.ت:سلام بانی
کوک:سلام خانم خوشگله 😄
وقتی ا.ت رو دیدم قلبم ذوب شده
ا.ت ویو
من و کوک جلوی در مدرسه بودی فک کنم یک متر فاصله داشتیم دیدم اکیپمون منتظر ماست
اسم تمام اعضای اکیپ (بوه ها اسم اکیپ کلی میشه بلک سور)
سوک کیونگ.....به رونا.......یوجنی.......یون بیول.......سوک هون(بچه ها سوک هون و سوک کیونگ دوقلو ان)
مین هیوک.......هه این......
یوجنی:ا.ت و کوک بیاین دیگه(داد)
سوک کیونگ:دوتا لاکپشت کنار هم
که یهو ا.ت دست کوک رو میگیره و میکشه و میدوعن
کوک توی اون لحظه قلبش خیلی خیلی داشت تند میزد
رسیدن پیش بچه ها
ا.ت:سلام برو بکس
مین هیوک:سلیوم😄
که یهو..........
اگه پارت بعد رو میخواین باید شرطارو برسونین
لایک ۱۲
کامنتا ۱۲
انیونگ من کوک هستم 18 سالمه من و ا.ت خیلی صمیم هستیم نمیدونم این چن ماه اخیر ی حسی بهش دارم
مطمئنم ب من حسی نداره پس تا یه موقعی که بفهمم دوسم دارع صبر میکنم(قربون صبرت برم)
ا.ت ویو
صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم دست و صورتم رو شستم اومدم بیرون یکم نوتلا با نون تست خوردم
لباس فرم پوشیدم یه میکاپ ساده کردم موهامو یه حالت دادم کفشامو پوشیدم
کیفمو برداشتم از خونه زدم بیرون
کوک ویو
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم فرمم رو پوشیدم و از پسرا خدافظی کردم و راه افتادم توی راه ا.ت رو دیدم که داشت سمتم میومد
ا.ت:سلام بانی
کوک:سلام خانم خوشگله 😄
وقتی ا.ت رو دیدم قلبم ذوب شده
ا.ت ویو
من و کوک جلوی در مدرسه بودی فک کنم یک متر فاصله داشتیم دیدم اکیپمون منتظر ماست
اسم تمام اعضای اکیپ (بوه ها اسم اکیپ کلی میشه بلک سور)
سوک کیونگ.....به رونا.......یوجنی.......یون بیول.......سوک هون(بچه ها سوک هون و سوک کیونگ دوقلو ان)
مین هیوک.......هه این......
یوجنی:ا.ت و کوک بیاین دیگه(داد)
سوک کیونگ:دوتا لاکپشت کنار هم
که یهو ا.ت دست کوک رو میگیره و میکشه و میدوعن
کوک توی اون لحظه قلبش خیلی خیلی داشت تند میزد
رسیدن پیش بچه ها
ا.ت:سلام برو بکس
مین هیوک:سلیوم😄
که یهو..........
اگه پارت بعد رو میخواین باید شرطارو برسونین
لایک ۱۲
کامنتا ۱۲
۵.۵k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.