زندگی سخت نیست در هر حال 📜 پارت: دوم
درحالی که شیرینی میخوردم بلند شدم و روی کنده ی درخت راه رفتم و خواستم به کوکو بگم که بیا باهم بریم بالا و دوباره یه فرود قشنگ کنار این درخت سر بریده داشته باشیم
کاملیا:کوک... جیغغغغ* کوکو دخترم کجایی؟
کوکو...
کوکووووووووو
نامجـــون:
صدای جیغ دخترونه ایی رو شنیدم اصصولا باید مثل رمانا دنبال صدا برم ولی اینقدر از دست پدرم عصبی بودم که به صدا توجهی نکردم
...:کوکوووووو
نمی دونم چرا ولی وقتی دوباره صدا رو شنیدم تحریک شدم که به سمتش برم
بعد از چند دقیقه که موفق نشدم منشع صدارو پیدا کنم گوشه ایی نشستم
چشمام داشت گرم میشد که احساس کردم چیزی از جلوم رد شد
چشمام رو باز کردم و با نوع خاصی اسب مواجه شدم
پلکام رو چند بار محکم روهم فشردم و بعد مطمعن شدم این اسب سلطنتیه دستم رو به سمتش بردم که دوباره صدای همون دختر رو شنیدم اسب هم سرش رو با ناراحتی به اینطرف و آنطرف برد
انگار دنبال صدا بود مثل من
نگاهی به اسب انداختم و پرسیدم
:کوکو تو هستی؟
سرش رو به بالا و پایین تکون داد پس فک کنم خودشه
رمان من و مارینا
پارت بعدی تو پیج خودش
@army.life.roman
کاملیا:کوک... جیغغغغ* کوکو دخترم کجایی؟
کوکو...
کوکووووووووو
نامجـــون:
صدای جیغ دخترونه ایی رو شنیدم اصصولا باید مثل رمانا دنبال صدا برم ولی اینقدر از دست پدرم عصبی بودم که به صدا توجهی نکردم
...:کوکوووووو
نمی دونم چرا ولی وقتی دوباره صدا رو شنیدم تحریک شدم که به سمتش برم
بعد از چند دقیقه که موفق نشدم منشع صدارو پیدا کنم گوشه ایی نشستم
چشمام داشت گرم میشد که احساس کردم چیزی از جلوم رد شد
چشمام رو باز کردم و با نوع خاصی اسب مواجه شدم
پلکام رو چند بار محکم روهم فشردم و بعد مطمعن شدم این اسب سلطنتیه دستم رو به سمتش بردم که دوباره صدای همون دختر رو شنیدم اسب هم سرش رو با ناراحتی به اینطرف و آنطرف برد
انگار دنبال صدا بود مثل من
نگاهی به اسب انداختم و پرسیدم
:کوکو تو هستی؟
سرش رو به بالا و پایین تکون داد پس فک کنم خودشه
رمان من و مارینا
پارت بعدی تو پیج خودش
@army.life.roman
۱.۶k
۱۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.