فیک تهیونگ
فیک تهیونگ
پارت ۲۹
صبح
ویو ات
صبح با حالت بدی بیدار شدم سر گیجه داشتم حالت تهوع داشتم اما امروز روز عقدمه هوفف خودمو از بغل تهیونگ کشیدم بیرون رفتم دستشویی کارای لازمو کردم رفتم تهیونگ رو بیدار کردم
ات: ته؟ پسرم؟
ته: هوممم (خوابالو)
ات: بلند شو دیگه
ته: بوسم کننننن
الورا: ات بوسه ای روی لبای نامزدش گذاشت که
ات: حالا میشه بلند شی؟
ته: نه قبول نیست خیلی سطحی بود
ات: به من چه امروز روز عقده حالا که بلند نمیشی خودت ضرر میکنی
ته: پوف باشه باشه بلند شدم
ات: من میرم صبحونه آماده کنم توهم حاضر شو بعد بچه هارو بیدار کن
ته: چشم ملکه
ویو ات
رفتم پایین توی آشپز خونه که صبحونه آماده کنم که دیدم لونا و لینو پایینن و صبحونه آماده کردن
ات: به به سلام میبینم که گل کاشتید
لونا: سلام عروس خانم گفتیم ما آماده کنیم عروسمون خسته نشه
لینو: ات هیجان داری؟
ات: چه جورم امیدوارم بدون هیچ مشکلی پیش بره راحت شیم سریع بریم کره
لونا: آره دلم برای خونم تنگ شده
ته: ات عزیزم این دوتا مشنگ بالا نبو...(چشمش خورد به لونا و لینو)عه اینجایید
لینو: بله اینجاییم صبح بخیر دوماد
لونا: صبح بخیررررر
ته: صبح بخیر
ات: بیا بشین امروز کلی کار داریم
ته نشست
لونا: هی ته اتو اذیت نکنیااا با من طرفی ات اذیتت کرد بیا پیش خودم باشه؟
ات: باشه
ته: آخه دیوانه چرا باید زنمو اذیت کنم تریاک کش
لونا: هوی عمته بیشعور
لینو: ته منم یه نصیحتی کنم حواست به این وروجک باشه چون خیلی شره
ات: یاااا اوپاااا
ته: ممنونم لینو حواسم هست
ات: ایششش کاری نکن وسط سفره عقد ولت کنماااا
ته: شما خیلی بی جا میکنی
داشتن صبحونه میخوردن که ات حالش بد میشه بدو میره سمت دست شویی
ته: ات ات چیشد خوبی؟
ات: از صبح حالت تهوع دارم
ته: بریم دکتر؟
ات: نه نیاز نیست
لونا: میگم ات بهتر نیست یه چیز بگیریم
ته: چی؟
لونا:بی....
پارت ۲۹
صبح
ویو ات
صبح با حالت بدی بیدار شدم سر گیجه داشتم حالت تهوع داشتم اما امروز روز عقدمه هوفف خودمو از بغل تهیونگ کشیدم بیرون رفتم دستشویی کارای لازمو کردم رفتم تهیونگ رو بیدار کردم
ات: ته؟ پسرم؟
ته: هوممم (خوابالو)
ات: بلند شو دیگه
ته: بوسم کننننن
الورا: ات بوسه ای روی لبای نامزدش گذاشت که
ات: حالا میشه بلند شی؟
ته: نه قبول نیست خیلی سطحی بود
ات: به من چه امروز روز عقده حالا که بلند نمیشی خودت ضرر میکنی
ته: پوف باشه باشه بلند شدم
ات: من میرم صبحونه آماده کنم توهم حاضر شو بعد بچه هارو بیدار کن
ته: چشم ملکه
ویو ات
رفتم پایین توی آشپز خونه که صبحونه آماده کنم که دیدم لونا و لینو پایینن و صبحونه آماده کردن
ات: به به سلام میبینم که گل کاشتید
لونا: سلام عروس خانم گفتیم ما آماده کنیم عروسمون خسته نشه
لینو: ات هیجان داری؟
ات: چه جورم امیدوارم بدون هیچ مشکلی پیش بره راحت شیم سریع بریم کره
لونا: آره دلم برای خونم تنگ شده
ته: ات عزیزم این دوتا مشنگ بالا نبو...(چشمش خورد به لونا و لینو)عه اینجایید
لینو: بله اینجاییم صبح بخیر دوماد
لونا: صبح بخیررررر
ته: صبح بخیر
ات: بیا بشین امروز کلی کار داریم
ته نشست
لونا: هی ته اتو اذیت نکنیااا با من طرفی ات اذیتت کرد بیا پیش خودم باشه؟
ات: باشه
ته: آخه دیوانه چرا باید زنمو اذیت کنم تریاک کش
لونا: هوی عمته بیشعور
لینو: ته منم یه نصیحتی کنم حواست به این وروجک باشه چون خیلی شره
ات: یاااا اوپاااا
ته: ممنونم لینو حواسم هست
ات: ایششش کاری نکن وسط سفره عقد ولت کنماااا
ته: شما خیلی بی جا میکنی
داشتن صبحونه میخوردن که ات حالش بد میشه بدو میره سمت دست شویی
ته: ات ات چیشد خوبی؟
ات: از صبح حالت تهوع دارم
ته: بریم دکتر؟
ات: نه نیاز نیست
لونا: میگم ات بهتر نیست یه چیز بگیریم
ته: چی؟
لونا:بی....
۵.۸k
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.