✦✧✧ - ✧✧✦ اجـبــار p▪︎⁵⁸
اصلا نه زیاد طول میدم نه زود تموم میکنم🗿
_چی میگی سئویون
^ا/ت میدونم که تو متاهلی و این گفتن این حرفام واسه یه آدم متاهل خوب نیست ولی گفتم چون......
_خودت میدونی من جونگ کوک و دوست دارم
^برای همین تونستم حرفامو بهت بگم چون میدونم جونگ کوک لیاقت تو رو نداره
_چی......
^ببین ا/ت این عکسا رو ببین چرا باید یه مرد متاهل با یه زن دیگه ساعت ها وقت بگذرونه
ببین حتی همو بغل کردن (پیاز داغشو زیاد میکنه)
_.....................
^ا/ت من واقعا دوست دارم و میتونم تو رو خوشبخت کنم
_من باید برم
^ا/تتتت وایسا
یه تاکسی گرفتمو رفتم خونه جونگ کوک خونه نبود رفتم اتاقم و خودمو پرت کردم رو تخت
_چرا همه چی داره اینجوری میشه آخه چرا زندگی من انقد سخت و پیچیدس اگه واقعا جونگ کوک برگرده پیش جی یون...
باید آدمای اضافی از زندگیمون حذف بشن ولی نمیدونم شاید من اضافی باشم
تو فکر بودم که صدای گوشیم اومد
مامان ا/ت: سلام دخترم کجایین
_سلام مامان کجا باشیم خونه ایم
م: نباید یه خبری از ما بگیرین زنده ایم مرده ایم کجاییم براتون مهم نیست
_خدا نکنه مامان آخه با این شرکت مگه میشه
م:خب پاشین بیاین امشب
_نمیشه مامان
م: وا چرا نمیشه بدویین براتون یه غذای خوشمزه پختم دومادمو جا نزاری
_....باشه
م: دیر نکنین خدافظ
_خدافظ
زنگ زدم به جونگ کوک تا بیاد باهم بریم گفت که خودم برم اونم میاد کار داره ولی من میدونم که حتما کارش به جی یونم ربط داره
_ممنون همینجا خوبه پیاده میشم
رفتم تو و بوی خوبی میومد آخ دلم واسه غذاهای مامانم خیلی تنگ شده بود
_سلام اومممم چه بوی خوبی
م: سلام عزیزم .....پس جونگ کوک کو
_اونم میاد یکم کار داشت
م: چیزی که نشده
_نه مامان چی بشه یکم کار داشت حالا چه کردی
چند ساعت بعد:
م: دخترم زنگ بزن به جونگ کوک کجاس دیگه باید شام بخوریم
_...آخه هر چقد زنگ میزنم جواب نمیده...(آروم)
م:چی چیزی گفتی
_ها گفتم الان زنگ میزنم
دوباره زنگ زدم و جواب نداد ولی جلو مامانم اینا تظاهر کردم که دارم باهاش حرف میزنم
_آها یعنی اصلا نمیشه
_خب اشکال نداره دیگه کارای شرکت مهم تره باشه خدا فظ
_مامان جونگ کوک نمیتونه بیاد یه مشکلی تو شرکت هست باید اونو حل کنه
م:چقد حیف شد
_اشکال نداره یروز دیگه میایم.شما میاین غصه خوردن نداره
اونشب تونستم دروغ بگم و مامان بابامو گول بزنم ولی خودم چی میتونم خودمو گول بزنم و اینجوری ادامه بدم؟
از این به بعد زود به زود میزارم 💗
_چی میگی سئویون
^ا/ت میدونم که تو متاهلی و این گفتن این حرفام واسه یه آدم متاهل خوب نیست ولی گفتم چون......
_خودت میدونی من جونگ کوک و دوست دارم
^برای همین تونستم حرفامو بهت بگم چون میدونم جونگ کوک لیاقت تو رو نداره
_چی......
^ببین ا/ت این عکسا رو ببین چرا باید یه مرد متاهل با یه زن دیگه ساعت ها وقت بگذرونه
ببین حتی همو بغل کردن (پیاز داغشو زیاد میکنه)
_.....................
^ا/ت من واقعا دوست دارم و میتونم تو رو خوشبخت کنم
_من باید برم
^ا/تتتت وایسا
یه تاکسی گرفتمو رفتم خونه جونگ کوک خونه نبود رفتم اتاقم و خودمو پرت کردم رو تخت
_چرا همه چی داره اینجوری میشه آخه چرا زندگی من انقد سخت و پیچیدس اگه واقعا جونگ کوک برگرده پیش جی یون...
باید آدمای اضافی از زندگیمون حذف بشن ولی نمیدونم شاید من اضافی باشم
تو فکر بودم که صدای گوشیم اومد
مامان ا/ت: سلام دخترم کجایین
_سلام مامان کجا باشیم خونه ایم
م: نباید یه خبری از ما بگیرین زنده ایم مرده ایم کجاییم براتون مهم نیست
_خدا نکنه مامان آخه با این شرکت مگه میشه
م:خب پاشین بیاین امشب
_نمیشه مامان
م: وا چرا نمیشه بدویین براتون یه غذای خوشمزه پختم دومادمو جا نزاری
_....باشه
م: دیر نکنین خدافظ
_خدافظ
زنگ زدم به جونگ کوک تا بیاد باهم بریم گفت که خودم برم اونم میاد کار داره ولی من میدونم که حتما کارش به جی یونم ربط داره
_ممنون همینجا خوبه پیاده میشم
رفتم تو و بوی خوبی میومد آخ دلم واسه غذاهای مامانم خیلی تنگ شده بود
_سلام اومممم چه بوی خوبی
م: سلام عزیزم .....پس جونگ کوک کو
_اونم میاد یکم کار داشت
م: چیزی که نشده
_نه مامان چی بشه یکم کار داشت حالا چه کردی
چند ساعت بعد:
م: دخترم زنگ بزن به جونگ کوک کجاس دیگه باید شام بخوریم
_...آخه هر چقد زنگ میزنم جواب نمیده...(آروم)
م:چی چیزی گفتی
_ها گفتم الان زنگ میزنم
دوباره زنگ زدم و جواب نداد ولی جلو مامانم اینا تظاهر کردم که دارم باهاش حرف میزنم
_آها یعنی اصلا نمیشه
_خب اشکال نداره دیگه کارای شرکت مهم تره باشه خدا فظ
_مامان جونگ کوک نمیتونه بیاد یه مشکلی تو شرکت هست باید اونو حل کنه
م:چقد حیف شد
_اشکال نداره یروز دیگه میایم.شما میاین غصه خوردن نداره
اونشب تونستم دروغ بگم و مامان بابامو گول بزنم ولی خودم چی میتونم خودمو گول بزنم و اینجوری ادامه بدم؟
از این به بعد زود به زود میزارم 💗
۱۹.۳k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.