P.6
تهیونگ:جیمین کیه؟
با تعجب بهش نگاه کردم.
ا/ت:ج..جمین..چرا پرسیدی؟
تهیونگ:پیام داده
نفس حبس شدمو بیرون دادم.خداروشکر بهش دست نرده.
ا/ت:دوستت و سهام دار شرکتته
تهیونگ:سهام دار!سهام دار چی؟
ا/ت:چرا گیج میزنی؟سهام دار دیگه
پوکر بهم نگاه کرد.
تهیونگ:منظورم اینه که شرکت چی؟
ا/ت:شرکت ساخت گوشی و لب تاب و....
تهیونگ:جالبه...فردا منو باید ببری به شرکتم
عصبی بهش نگاه کردم.
ا/ت:فقط کافیه..فقط کافیه یه بار دیگه بهم دستور بدی ببین چیکارت می کنم
تهیونگ:تموم شد؟حالا خفه
عصبانیتم بیشتر شد طوری که قرمز شده بودم.
ا/ت:بر میگردم یه چیز میگما(داد)
بیخیال بهم نگاه کرد.
تهیونگ:برگرد بگو
ترجیح دادم که دیگه چیزی نگم.
به سمت پله ها حرکت کردم که با صداش متوفق شدم.
تهیونگ:هوی الدنگ...کجا میری؟
به سمتش برگشتم.
ا/ت:اگه اجازه بدین دارم میرم بمیرم
تهیونگ:خب پس اول منو ببر به اتاقم بعد خودت برو بمیر
ا/ت:اتاق!کدوم اتاق؟
تهیونگ:نه...غیرممکن من پیش تو بخوابم....
تهیونگ:دختره ی ایکبیری پاتو جمع کن شبیه ایکس خودشو باز کرده.
حوصله نداشتم چشمامو باز کنم.
ا/ت:مستر تو فلجی.من حتی اگا رو مات بخوابمم تو حس نمیکنی
تهیونگ:مهم حس نیست مهم اینه که من نمی خوام کثیف بشم
ا/ت:کثیف زنته
تهیونگ:به خودت فحش نده
ا/ت:اشتباه نکن آینه دستمه
دیگه صدایی نشنیدم.بیخیال شدم و گرفتم خوابیدم....
آروم جشمامو باز کردم که با قیافه ی کیوتش مواجه شدم.نگاهم به لپاش افتاد.دلم می خواد بکشمشون.
آروم دستمو به سمت لپاش بردم که.......
با تعجب بهش نگاه کردم.
ا/ت:ج..جمین..چرا پرسیدی؟
تهیونگ:پیام داده
نفس حبس شدمو بیرون دادم.خداروشکر بهش دست نرده.
ا/ت:دوستت و سهام دار شرکتته
تهیونگ:سهام دار!سهام دار چی؟
ا/ت:چرا گیج میزنی؟سهام دار دیگه
پوکر بهم نگاه کرد.
تهیونگ:منظورم اینه که شرکت چی؟
ا/ت:شرکت ساخت گوشی و لب تاب و....
تهیونگ:جالبه...فردا منو باید ببری به شرکتم
عصبی بهش نگاه کردم.
ا/ت:فقط کافیه..فقط کافیه یه بار دیگه بهم دستور بدی ببین چیکارت می کنم
تهیونگ:تموم شد؟حالا خفه
عصبانیتم بیشتر شد طوری که قرمز شده بودم.
ا/ت:بر میگردم یه چیز میگما(داد)
بیخیال بهم نگاه کرد.
تهیونگ:برگرد بگو
ترجیح دادم که دیگه چیزی نگم.
به سمت پله ها حرکت کردم که با صداش متوفق شدم.
تهیونگ:هوی الدنگ...کجا میری؟
به سمتش برگشتم.
ا/ت:اگه اجازه بدین دارم میرم بمیرم
تهیونگ:خب پس اول منو ببر به اتاقم بعد خودت برو بمیر
ا/ت:اتاق!کدوم اتاق؟
تهیونگ:نه...غیرممکن من پیش تو بخوابم....
تهیونگ:دختره ی ایکبیری پاتو جمع کن شبیه ایکس خودشو باز کرده.
حوصله نداشتم چشمامو باز کنم.
ا/ت:مستر تو فلجی.من حتی اگا رو مات بخوابمم تو حس نمیکنی
تهیونگ:مهم حس نیست مهم اینه که من نمی خوام کثیف بشم
ا/ت:کثیف زنته
تهیونگ:به خودت فحش نده
ا/ت:اشتباه نکن آینه دستمه
دیگه صدایی نشنیدم.بیخیال شدم و گرفتم خوابیدم....
آروم جشمامو باز کردم که با قیافه ی کیوتش مواجه شدم.نگاهم به لپاش افتاد.دلم می خواد بکشمشون.
آروم دستمو به سمت لپاش بردم که.......
۱۱.۶k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.