p2
p2
ویو ات
پدر روی تخت بی جون افتاده بود مادرم دستشو گرفته بود ومنم بغل تهیونگ وایستاده بودم
تهیونگ.. نگران نباشید زود حالشون خوب میشه
اجوما در اتاقو زد و وارد شد وروبه تهیونگ کرد و گفت
اجوما.. اقای کیم چمدون و کیف وسایل هاتو نو بردیم داخل اتاقتون
۲ماه بعد
ویو ات
پدرم کاملا حالش خوب شده و دیگه هیچ مشکلی نداره تو این مدت هم بین منو تهیونگ اتفاقای زیادی افتاد من شدم دستیار تهیونگ و همیشه وقت کار پیششم
امروز قراره برم پیشش بهم گفته قرار راجب چیزای دکتری باهم صحبت کنیم ولی نمیدونم چرا خونه؟ چون همیشه داخل باغ باهم صحبت میکردیم
ویو خونه تهیونگ
ات سلام
تهیونگ سلام
ات چیکار کردی این همه کار برای صحبت راجب دکتر شدنه
تهیونگ نمیدونم شاید
با تهیونگ شامو خوردیم و بعد من یه جعبه کادویی که توی کشو کذاشته بودو برداشتم و اونم دنبالم کرد و اخر
بهم رسیدو براید بغلم کرد
میرای بزارم زمین
تهیونگ دوست داشتی یخونیش بازش کن
داخل نامه
از اولین روزی که دیدمت عاشقت شدن و ازت خوشم اومد
برای همین از کره نرفتم
نمیدونم جطور کادو رو بهت بدم ولی خب امید وارم دوسش داشته باشی فرشته من
(اه اه اه چندش)
تهیونگ سرشو تو گردنم فرو کردو گفت فکر کردی این نامه برای کیه
که انقدر بی حوصله شدی
تموم حرفایی که زدم برای تو بود
نظر ت چیه یه شب خوبو باهام بسازیم
پایان عنی
باید تمیرین کنم انقدر نرینم ت پایان داستانام
اه اه اه اه
ویو ات
پدر روی تخت بی جون افتاده بود مادرم دستشو گرفته بود ومنم بغل تهیونگ وایستاده بودم
تهیونگ.. نگران نباشید زود حالشون خوب میشه
اجوما در اتاقو زد و وارد شد وروبه تهیونگ کرد و گفت
اجوما.. اقای کیم چمدون و کیف وسایل هاتو نو بردیم داخل اتاقتون
۲ماه بعد
ویو ات
پدرم کاملا حالش خوب شده و دیگه هیچ مشکلی نداره تو این مدت هم بین منو تهیونگ اتفاقای زیادی افتاد من شدم دستیار تهیونگ و همیشه وقت کار پیششم
امروز قراره برم پیشش بهم گفته قرار راجب چیزای دکتری باهم صحبت کنیم ولی نمیدونم چرا خونه؟ چون همیشه داخل باغ باهم صحبت میکردیم
ویو خونه تهیونگ
ات سلام
تهیونگ سلام
ات چیکار کردی این همه کار برای صحبت راجب دکتر شدنه
تهیونگ نمیدونم شاید
با تهیونگ شامو خوردیم و بعد من یه جعبه کادویی که توی کشو کذاشته بودو برداشتم و اونم دنبالم کرد و اخر
بهم رسیدو براید بغلم کرد
میرای بزارم زمین
تهیونگ دوست داشتی یخونیش بازش کن
داخل نامه
از اولین روزی که دیدمت عاشقت شدن و ازت خوشم اومد
برای همین از کره نرفتم
نمیدونم جطور کادو رو بهت بدم ولی خب امید وارم دوسش داشته باشی فرشته من
(اه اه اه چندش)
تهیونگ سرشو تو گردنم فرو کردو گفت فکر کردی این نامه برای کیه
که انقدر بی حوصله شدی
تموم حرفایی که زدم برای تو بود
نظر ت چیه یه شب خوبو باهام بسازیم
پایان عنی
باید تمیرین کنم انقدر نرینم ت پایان داستانام
اه اه اه اه
۲.۶k
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.