تابع قوانین جمهوری اسلامی
تابع قوانین جمهوری اسلامی
+هوانگ هیونجین این آخرین باریه که منو میبینی
_ منطورت چیه عشق من؟
پوزخند تلخ و غمناکی زدم و با ورود یونجون و یجی نگاهمو از چشمای مشکی عشقم که یه روزی بخاطرش جونمو میدادم گرفتم و به یونجون که من رو توی بغلش گرفته بود و به سمت ماشین میبورد خیره شدم
یونجون: ات عزیزم حالت خوبه ؟
سری به نشونه ی نه تکون دادم
یونجون: الان میریم خونه وقتی که ازدواج کنیم هیونجین دیگه هیچوقت نمیتونه بهت صدمه ای بزنه
+یونجونا...خیلی دلم درد میکنه
یونجون: اون عوضی بهت تجا*وز کرددد؟
+اگه بگم اره دیگه نمیخوایم ؟
یونجون: نه عشقم من وضعیت تورو درک میکنم
_ات
با صدای هیون که با عشق اسممو صدا میکرد نگاهمو بهش دادم میخواست بیاد جلو اما یجی مانعش شد
° ات فرار کن من مانعش میشم
+ نه یجی اگه چیزیت بشه چی؟
° هیچیم نمیشه قول میدم تا ابد پیشت بمونم ات خوشگله من
دستای یجی رو محکم توی دست گرفتم و اشک میریختم یجی با لبخندی در از غم نگاهم کردو دستشو از دستم درآورد و یونجون جلوی چشمامو گرفت و با صدای شلیک قلبم به درد اومد....
+هوانگ هیونجین این آخرین باریه که منو میبینی
_ منطورت چیه عشق من؟
پوزخند تلخ و غمناکی زدم و با ورود یونجون و یجی نگاهمو از چشمای مشکی عشقم که یه روزی بخاطرش جونمو میدادم گرفتم و به یونجون که من رو توی بغلش گرفته بود و به سمت ماشین میبورد خیره شدم
یونجون: ات عزیزم حالت خوبه ؟
سری به نشونه ی نه تکون دادم
یونجون: الان میریم خونه وقتی که ازدواج کنیم هیونجین دیگه هیچوقت نمیتونه بهت صدمه ای بزنه
+یونجونا...خیلی دلم درد میکنه
یونجون: اون عوضی بهت تجا*وز کرددد؟
+اگه بگم اره دیگه نمیخوایم ؟
یونجون: نه عشقم من وضعیت تورو درک میکنم
_ات
با صدای هیون که با عشق اسممو صدا میکرد نگاهمو بهش دادم میخواست بیاد جلو اما یجی مانعش شد
° ات فرار کن من مانعش میشم
+ نه یجی اگه چیزیت بشه چی؟
° هیچیم نمیشه قول میدم تا ابد پیشت بمونم ات خوشگله من
دستای یجی رو محکم توی دست گرفتم و اشک میریختم یجی با لبخندی در از غم نگاهم کردو دستشو از دستم درآورد و یونجون جلوی چشمامو گرفت و با صدای شلیک قلبم به درد اومد....
۳۳۶
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.