سناریو:وقتی رفتین تایه روز پیش مامان و بابات بمونین واونا تحریک میشن
آرام:ببخشین مایه دقیقه بریم اتاق من مطلبی رو میخوام به ات بگم
جین:میره تو اتاق و صدات میزنه:ات یه دقیقه بیا
شوگا:دم گوشت میگه:همین الان مثل بچه آدم پا میشی باهام میای اتاق یا جلو اینا به فاکت بدم(😂)
جیهوب:همین طوری که کنارت نشسته یه جوری که بقیه نبینن دستشو میاره پشتت و روناتو تو دستش میگیره و ماساژ میده
تهیونگ:آروم بهت میگه:بیبی وقتشه ،ددی داره داغ میشه آماده باش که سردش کنی
کوک:صدات میکنه ومیبرتت اتاق و بعد بهت میگه:اونی که اون زیره بیدار شده،حاضری بخوابونیش
جیمین:به بابا مامانت میگه:یه کاری الان برامون پیش اومده و باید سریع برگردیم
جین:میره تو اتاق و صدات میزنه:ات یه دقیقه بیا
شوگا:دم گوشت میگه:همین الان مثل بچه آدم پا میشی باهام میای اتاق یا جلو اینا به فاکت بدم(😂)
جیهوب:همین طوری که کنارت نشسته یه جوری که بقیه نبینن دستشو میاره پشتت و روناتو تو دستش میگیره و ماساژ میده
تهیونگ:آروم بهت میگه:بیبی وقتشه ،ددی داره داغ میشه آماده باش که سردش کنی
کوک:صدات میکنه ومیبرتت اتاق و بعد بهت میگه:اونی که اون زیره بیدار شده،حاضری بخوابونیش
جیمین:به بابا مامانت میگه:یه کاری الان برامون پیش اومده و باید سریع برگردیم
۳.۴k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.