عشق ارتشی پارت ۳
از زبان جیهوپ:
هعیی چقدر این یونگی جدیه ولی در عوض خیلی کیوتو ا.ت همیشه بهش میگه سرهنگ پیشی🤣.
راستی یادم رفت برم پیش ا.ت الان میرم.
هوپی:من رفتم به ا.ت سر بزنم
لیسا:موفق باشی فقط مواظب باش اینجا کاری نکنی هاا وگرنه با همین دمپایی میزنم تو سرت
کوک:یکم بهش رحم کن
لیسا:اوکی برو
هوپی:من بعد دیدن ا.ت والفرار
لیسا:باشه پس ا.تم ببر از شر دوتاتون خلاص شیم
کوک:نمیخوای که هوسوک خلع درجه ات کنه
لیسا:نوچ نمیتونه
کوک:تو از کجا میدونی
لیسا:(یه کلیدو از جیبش در میاره و نشون میده)چون اونوقت شب میرم بالا سرشون
از زبان ا.ت:
هعیی فکر بسه بزار دوتا پرونده رو چک کنم
یه پرونه رو باز کرد تا گفت
ا.ت:خب بسم الله یه نام ایزد توانمند می..
جیهوپ وارد شد ا.تم سریع بلند شد و احترام نظامی داد(احترام نظامی یعنی یه پاشونو میکوبن زمین گرفتین؟)
ا.ت:کاری داشتین قربان
هوپی:نه اومدم ببینم فرار کردی یا نه
ا.ت:وات؟
هوپی:باهوش خانوم امشب قرار نیست با کسی بری بیرون؟
ا.ت:وای یادم رفت ساعت چنده
هوپی:(پوکر فیس)شیش
ا.ت:من رفتممم
من برگشتممممم
هعیی چقدر این یونگی جدیه ولی در عوض خیلی کیوتو ا.ت همیشه بهش میگه سرهنگ پیشی🤣.
راستی یادم رفت برم پیش ا.ت الان میرم.
هوپی:من رفتم به ا.ت سر بزنم
لیسا:موفق باشی فقط مواظب باش اینجا کاری نکنی هاا وگرنه با همین دمپایی میزنم تو سرت
کوک:یکم بهش رحم کن
لیسا:اوکی برو
هوپی:من بعد دیدن ا.ت والفرار
لیسا:باشه پس ا.تم ببر از شر دوتاتون خلاص شیم
کوک:نمیخوای که هوسوک خلع درجه ات کنه
لیسا:نوچ نمیتونه
کوک:تو از کجا میدونی
لیسا:(یه کلیدو از جیبش در میاره و نشون میده)چون اونوقت شب میرم بالا سرشون
از زبان ا.ت:
هعیی فکر بسه بزار دوتا پرونده رو چک کنم
یه پرونه رو باز کرد تا گفت
ا.ت:خب بسم الله یه نام ایزد توانمند می..
جیهوپ وارد شد ا.تم سریع بلند شد و احترام نظامی داد(احترام نظامی یعنی یه پاشونو میکوبن زمین گرفتین؟)
ا.ت:کاری داشتین قربان
هوپی:نه اومدم ببینم فرار کردی یا نه
ا.ت:وات؟
هوپی:باهوش خانوم امشب قرار نیست با کسی بری بیرون؟
ا.ت:وای یادم رفت ساعت چنده
هوپی:(پوکر فیس)شیش
ا.ت:من رفتممم
من برگشتممممم
۱.۶k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.