فیک قضاوت اشتباه
که ناگهان میسو رو دیدم که داره به سمتم میاد بهم رسیدو
میسو:داری میری (با گریه)
تهیونگ:باید به تو جواب پس بدم ( خیلی سرد)
میسو:دلم برات تنگ میشه (با گریه)
تهیونگ:خب چیکار کنم
و صدایی اومد که میگفت پرواز شماره ۳۵۶تا ۱۰دقیقه دیگه بلند میشه و تهیونگ حرکت میکنه تا سوار هواپیما بشه
میسو:انتقاممو میگیرم ازت بابت تمام کارات(داد و گریه)
تهیونگ:باشه منتظرم و سوار هواپیما میشه
ا.ت ویو:خب همچی اوکی شد تموم گل و شمع ها رو چیدم فقط مونده بود کیک که تا یک ساعت دیگه پیک میآورد
و الان ساعت ۶ و تهیونگ ۷ میرسید خونه پس وقت داشتم تا آماده شم رفتم حموم اومدم یه ست لش پوشیدم و با یک میکاپ ساده کار و تموم کردم ساعت یک ربع به ۷ بود برق هارو خاموش کردم شمع ها رو روشن و ریسه های طلایی رو که خریده بودم و روشن کردم فضای خیلی رمانتیکی شده بود
رفتم پشت میز نشستم تا تهیونگ برسه آهنگ لود کردم که صدای کلید توی در چرخید آهنگ پلی کردم
تهیونگ ویو:دلم واسه ا.ت تنگ شده بود ولی اگه بفهمه چه گندی بالا آوردم مطمئنم یه لحظه هم پیشم نمیمونه و ترکم میکنم بلاخره بعد از ساعت ها رسیدم خونه در با کلید باز کردم که با فضای رمانتیک رو به روم مواجهه شدم رو زمین پر گل و شمع بوداز بین گل و شمع ها گذشتم و با صحنهای که دیدم .....
حمایت کنید دوستان ❤️ فیک قبلی رو گذاشتم کانال روبیکا تا پیج خلوت بشه
https://rubika.ir/L0vE_BT_s
میسو:داری میری (با گریه)
تهیونگ:باید به تو جواب پس بدم ( خیلی سرد)
میسو:دلم برات تنگ میشه (با گریه)
تهیونگ:خب چیکار کنم
و صدایی اومد که میگفت پرواز شماره ۳۵۶تا ۱۰دقیقه دیگه بلند میشه و تهیونگ حرکت میکنه تا سوار هواپیما بشه
میسو:انتقاممو میگیرم ازت بابت تمام کارات(داد و گریه)
تهیونگ:باشه منتظرم و سوار هواپیما میشه
ا.ت ویو:خب همچی اوکی شد تموم گل و شمع ها رو چیدم فقط مونده بود کیک که تا یک ساعت دیگه پیک میآورد
و الان ساعت ۶ و تهیونگ ۷ میرسید خونه پس وقت داشتم تا آماده شم رفتم حموم اومدم یه ست لش پوشیدم و با یک میکاپ ساده کار و تموم کردم ساعت یک ربع به ۷ بود برق هارو خاموش کردم شمع ها رو روشن و ریسه های طلایی رو که خریده بودم و روشن کردم فضای خیلی رمانتیکی شده بود
رفتم پشت میز نشستم تا تهیونگ برسه آهنگ لود کردم که صدای کلید توی در چرخید آهنگ پلی کردم
تهیونگ ویو:دلم واسه ا.ت تنگ شده بود ولی اگه بفهمه چه گندی بالا آوردم مطمئنم یه لحظه هم پیشم نمیمونه و ترکم میکنم بلاخره بعد از ساعت ها رسیدم خونه در با کلید باز کردم که با فضای رمانتیک رو به روم مواجهه شدم رو زمین پر گل و شمع بوداز بین گل و شمع ها گذشتم و با صحنهای که دیدم .....
حمایت کنید دوستان ❤️ فیک قبلی رو گذاشتم کانال روبیکا تا پیج خلوت بشه
https://rubika.ir/L0vE_BT_s
۴.۱k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.