تفسیر قرآن
نکته های آیه 4 سوره غافر
جدال و گفتگو
جدال دو نوع است:
الف) جدال نيكو كه سيره انبياست و نوعى گفتگو و تلاش براى ارشاد مردم است. چنانكه كفّار به حضرت نوح مى گفتند: تو براى ارشاد ما بسيار جدل و تلاش مى كنى. «يا نوح قد جادلتنا فاكثرت جدالنا»(20)
ب) جدال باطل كه به منظور محو يا كم رنگ كردن حقّ، انواع طرح هاى انحرافى و باطل را به ميان مى آورد. «و جادلوا بالباطل ليدحضوا به الحقّ»(21)
در مسائل علمى و عقيدتى بايد از جدل پرهيز كرد مگر با روش نيكو؛
«و لا تجادلوا اهل الكتاب الاّ بالّتى هى احسن»(22)
«جادلهم بالتى هى احسن»(23)
نمونه هايى از جدال نيكو
* حضرت ابراهيم عليه السلام نمرود را به خداپرستى دعوت كرد و فرمود: خدايى را پرستش كن كه مرگ و حيات به دست اوست. نمرود گفت: مرگ و حيات در دست من نيز هست. مى توانم دستور اعدام دهم يا يك اعدامى را آزاد كنم.
ابراهيم فرمود: خداوند نظام را آن گونه طراحى كرده كه طلوع خورشيد از مشرق است، تو خورشيد را از مغرب ظاهر كن، نمرود مبهوت شد.(24)
* قرآن كريم بارها در گفتگو با مخالفان اظهار داشته كه اگر كتابى مثل من يا ده سوره مثل سوره هاى من يا يك سوره مثل من بياوريد، من دعوت خود را پس مى گيرم. حتّى به آنان فرموده كه از هر كس مى خواهيد براى همكارى دعوت كنيد ولى بدانيد كه هرگز حتّى يك سوره مثل قرآن نخواهيد آورد.(25)
جدال باطل با تحريك شيطان است. «انّ الشياطين ليوحون الى اوليائهم ليجادلوكم»(26)
مفاسد جدال:
1. سبب گمراهى است. «ما ضلّ قومٌ بعد هدىً كانوا عليه الاّ اوتوا الجَدَل»(27) هيچ گروه هدايت شده اى منحرف نشدند مگر به خاطر جدال هاى ناروا.
2. سبب قهر الهى است. «من جادل فى خصومة بغير علم لم يزل فى سخط اللّه حتّى ينزع»(28) هر كس بدون آگاهى در موارد نزاع به جدل بپردازد، در قهر الهى است مگر آنكه از جدال دست بر دارد.
3. مايه پشيمانى است. «ايّاك و اللجاجة فان اوّلها جهل و آخرها الندامة»(29) از لجاجت كه زمينه جدال است دورى كن كه آغازش نادانى و پايانش پشيمانى است.
روش گفتگو و جدال نيكو
1. از رقيب، دليل بخواهد. «قل هاتوا برهانكم»(30)
2. از اوّل خود را برتر نبيند. «انّا او ايّاكم لعلى هدى او فى ضلال مبين»(31)
3. آن چه را حقّ است بپذيرد گرچه به دليل مصلحت آن را رد كند. «فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر»(32)
4. به رقيب، فرصت فكر كردن بدهد. «و ان احد من المشركين استجارك فاجره»(33)
5. ادب و متانت را رعايت كند. «لا تسبّوا الذّين يدعون من دون اللّه عدوّاً»(34)
6. منصف باشد و همه را به يك چشم نبيند. «فريق منهم»(35)
7. سخن منطقى بگويد. «قولاً سديدا»(36)
8. سخن نرم بگويد. «قولاً ليّنا»(37)
20) هود، 32.
21) غافر، 5 .
22) عنكبوت، 46.
23) نحل، 125.
24) مضمون آيه 258 بقره.
25) مضمون آيه 38 يونس و آيات 22 و 23 بقره.
جدال و گفتگو
جدال دو نوع است:
الف) جدال نيكو كه سيره انبياست و نوعى گفتگو و تلاش براى ارشاد مردم است. چنانكه كفّار به حضرت نوح مى گفتند: تو براى ارشاد ما بسيار جدل و تلاش مى كنى. «يا نوح قد جادلتنا فاكثرت جدالنا»(20)
ب) جدال باطل كه به منظور محو يا كم رنگ كردن حقّ، انواع طرح هاى انحرافى و باطل را به ميان مى آورد. «و جادلوا بالباطل ليدحضوا به الحقّ»(21)
در مسائل علمى و عقيدتى بايد از جدل پرهيز كرد مگر با روش نيكو؛
«و لا تجادلوا اهل الكتاب الاّ بالّتى هى احسن»(22)
«جادلهم بالتى هى احسن»(23)
نمونه هايى از جدال نيكو
* حضرت ابراهيم عليه السلام نمرود را به خداپرستى دعوت كرد و فرمود: خدايى را پرستش كن كه مرگ و حيات به دست اوست. نمرود گفت: مرگ و حيات در دست من نيز هست. مى توانم دستور اعدام دهم يا يك اعدامى را آزاد كنم.
ابراهيم فرمود: خداوند نظام را آن گونه طراحى كرده كه طلوع خورشيد از مشرق است، تو خورشيد را از مغرب ظاهر كن، نمرود مبهوت شد.(24)
* قرآن كريم بارها در گفتگو با مخالفان اظهار داشته كه اگر كتابى مثل من يا ده سوره مثل سوره هاى من يا يك سوره مثل من بياوريد، من دعوت خود را پس مى گيرم. حتّى به آنان فرموده كه از هر كس مى خواهيد براى همكارى دعوت كنيد ولى بدانيد كه هرگز حتّى يك سوره مثل قرآن نخواهيد آورد.(25)
جدال باطل با تحريك شيطان است. «انّ الشياطين ليوحون الى اوليائهم ليجادلوكم»(26)
مفاسد جدال:
1. سبب گمراهى است. «ما ضلّ قومٌ بعد هدىً كانوا عليه الاّ اوتوا الجَدَل»(27) هيچ گروه هدايت شده اى منحرف نشدند مگر به خاطر جدال هاى ناروا.
2. سبب قهر الهى است. «من جادل فى خصومة بغير علم لم يزل فى سخط اللّه حتّى ينزع»(28) هر كس بدون آگاهى در موارد نزاع به جدل بپردازد، در قهر الهى است مگر آنكه از جدال دست بر دارد.
3. مايه پشيمانى است. «ايّاك و اللجاجة فان اوّلها جهل و آخرها الندامة»(29) از لجاجت كه زمينه جدال است دورى كن كه آغازش نادانى و پايانش پشيمانى است.
روش گفتگو و جدال نيكو
1. از رقيب، دليل بخواهد. «قل هاتوا برهانكم»(30)
2. از اوّل خود را برتر نبيند. «انّا او ايّاكم لعلى هدى او فى ضلال مبين»(31)
3. آن چه را حقّ است بپذيرد گرچه به دليل مصلحت آن را رد كند. «فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر»(32)
4. به رقيب، فرصت فكر كردن بدهد. «و ان احد من المشركين استجارك فاجره»(33)
5. ادب و متانت را رعايت كند. «لا تسبّوا الذّين يدعون من دون اللّه عدوّاً»(34)
6. منصف باشد و همه را به يك چشم نبيند. «فريق منهم»(35)
7. سخن منطقى بگويد. «قولاً سديدا»(36)
8. سخن نرم بگويد. «قولاً ليّنا»(37)
20) هود، 32.
21) غافر، 5 .
22) عنكبوت، 46.
23) نحل، 125.
24) مضمون آيه 258 بقره.
25) مضمون آيه 38 يونس و آيات 22 و 23 بقره.
۱.۱k
۰۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.